راز‏
راز‏

راز‏

افکارتون رو تغییر بدید..

منشا همه‌ی ناکامی‌ها، شکست‌ها، بیماری‌ها، غم، فقر، کینه، و... در افکار شماست.

و همچنین منشا تمام خوشی‌ها، آرامش، سلامتی، لذت، خوشبختی، ثروت، عشق و... نیز در افکار شماست.
توی هر لحظه این خودت هستی که انتخاب می‌کنی بهشت رو تجربه کنی یا جهنم رو...

و این یک قانون است که
"تو در گروی افکارت هستی.."

تعریفی از کائنات:

کائنات یا فرشته الهی (بر آورده کننده خواسته انسان ها) این فرشته هم مانند آینه هر موج و افکاری چه مثبت چه منفی از ما ارتعاش بشه دریافت میکنه هم مانند آینه همان ارتعاشات را به ما بازتاب میکنه
کائنات هم مانند غول چراغ جادو عمل میکند هر ارتعاشی که از ما دریافت کند میگوید چشم سرورم فرمان بردارم
در اینجا ما کائنات را بچه غول بیشعور صدا میکنیم حالا سوال اینجاست چرا بچه غول بیشعور

توسط محمود معظمی
تا به حال از خودتان سوال کرد‌‌‌ه‌­اید که چرا همیشه دوروبرتان شلوغ است؟
افرادی که نماز می‌خوانند هیچ از خود سوال کرده­‌ا‌‌ند که چرا وقتی اقامه می‌­بندند و شروع به نماز خواندن می‌کنند، هزار فکر در سرشان می‌­آید؟ (که شکیّاتِ نماز هم از همین­جا حاصل می‌­شود). اصلِ کار چنان فراموش می­‌شود که ممکن است یادش برود چند رکعت نماز خوانده‌­است!
آیا تا به حال از خود پرسیده‌­اید چرا؟

اجازه دهید به صورت یک داستان حقیقی برایتان تعریف کنم…
من معمولاً آدمِ ساکتی هستم. سال­‌هاست که ساکتم. مگر موردی باشد یا ضرورتی وجود داشته باشد که صحبت کنم.

چون رفت‌­وآمدم در داخل شهرها معمولاً با تاکسی است؛ وقتی سوار تاکسی می‌­شوم، ساکت نشسته‌­ام و یا در مسافرت با یک جمع، من ساکت نشسته­‌ام. حتی در جایی مثل مهمانی یا گردش، ساکتم و معمولاً گوش می­‌کنم.
بعد از مدتی متوجه می‌شوم این سکوت بار سنگینی است!
ناگهان یک نفر از آن طرف داد می‌­زند:«خب، محمود آقا دیگر چه خبر؟ حالتان چطور است؟»
می­‌گویم: «ممنون، خوبم».
و دوباره سکوت حکم­‌فرما می‌­شود…
کمی بعد دوباره سوالی دیگر از من می­‌پرسند!

از خودم می­‌پرسم:
چرا این­قدر اصرار هست که سکوت را بشکنیم؟
چرا این­قدر ما از سکوت و خلوت فرار می­‌کنیم؟

توجه کرده‌­اید؟ مثلاً موسیقیِ موردِ علاقه‌­مان را درخواست می‌­کنیم، بگذارند و گوش ­کنیم. تا شروع به پخش می‌­شود، همه شروع به حرف زدن می‌­کنند! چرا؟ مگر این موسیقی را درخواست نکردیم؟ خب بنشینیم و گوش کنیم.

به تجربه دریافتم سکوت و خلوت برای انسان کارِ مشکلی است.
آدم سرِ خودش را به تلویزیون، رادیو، روزنامه، صحبت­‌کردن، تلفن‌­کردن گرم می‌­کند که خلوت و سکوت را حس نکند!
سوارِ هر ماشینی که می­شوم، چون ساکت هستم، بلافاصله راننده یا شروع به صحبت می­‌کند یا رادیو را روشن می­‌کند. از خودم می‌­پرسم: چرا؟

راستی چرا ما این­قدر از سکوت و خلوت فرار می‌­کنیم؟

یک روز به یکی از عزیزانم گفتم این را به خاطر بسپار که:
«انسان در سکوت و خلوت بزرگ می­‌شود. بزرگی و عظمتِ بشر، ناشی از تمرکز و سکوت است».
جوابِ مسائلِ ما در «سکوت» است نه در هیاهو و تماشای تلویزیون یا رادیو گوش دادن!

چرا «سکوت» را می­‌شکنیم؟
شاید دلیلش این باشد که نمی­‌خواهیم با خودمان روبه‌رو شویم.
نمی­‌خواهیم افکارمان بالا بیایند و خودشان را به ما نشان دهند! کدام افکار؟ افکاری که جزئی از من و حرفِ درونِ من هستند.

تمامِ کسانی که به عنوانِ بزرگان و پیامبران از آن‌ها نام می­‌بریم، بالاجبار یا به انتخاب خودشان مدت­‌های طولانی در سکوت بوده‌­اند. یا چوپان بوده‌­اند یا در مسیر بی­‌سروصدایی بوده‌­اند یا تشویق شده­‌اند که «سکوت» کنند و جوابِ خیلی چیزها را پیداکرده­‌اند.

مطمئن باشید آلبرت انیشتین، رابطه نسبیت را در خیابان لاله‌­زارِ تهران پیدانکرده‌­است!
حضرتِ محمد یا حضرت عیسی در شهر نیویورک، وحی نگرفته­‌اند!

می­‌خواهم به شما پیشنهادکنم که:
قدرِ «سکوت» را بدانید و تعمداً و با برنامه برای رشد و بزرگ‌­شدنِ روح و روانتان تمرینِ «سکوت» کنید و روزه‌­­ی «سکوت» بگیرید.

آموزش مرتبط: دیگران چگونه به آرزوهای خود می‌رسند؟!

تمرین:

حداقل دو تا ۱۵ دقیقه، شب قبل از این که بخوابید، رادیو و تلویزیون و صحبت‌کردن و… همه را کنار بگذارید و ۱۵ دقیقه با خودتان خلوت کنید و اجازه دهید این افکار از درونتان عبورکنید.
برای این که خوب جا بیفتد، فکرکنید کنار پنجره نشسته‌­اید و در حال تماشای عبور و مرور مردم هستید
نه قضاوت می­‌کنید، نه حکم می­‌دهید، نه می­‌گویید تندتر یا کندتر برو.
بایست کنارِ پنجره­‌ی ذهنت و به درونت نگاه کن.
بعضی فکرها نامطبوع‌­اند، برخی گناه‌­آلود، برخی شوق‌­انگیزند، برخی به آدم قدرت و انرژی می‌­دهد. در آن لحظه درگیر این موضوعات نباشید. فقط اجازه دهید افکار بیایند و بروند، و فقط ناظر باشید.
شاید کار آسانی نباشد ولی به شما پیشنهاد می­‌کنم این تمرین را انجام دهید. مطمئن باشید پس از ۲۱ روز تا ۱ ماه، تغییرات عظیمی در خودتان احساس خواهید کرد.

صبح‌ها قبل از این که از بستر بیرون بیایید. چشمتان که باز شد، خدا را شکر کنید که زند‌ه‌­اید و نفس می‌­کشید و مأمنی دارید؛ و بعد اجازه دهید افکار از ذهنتان بگذرد.

من سال­‌هاست این تمرین را انجام می‌دهم و باید بگویم تمام این برنامه­‌ و سخنرانی­‌ها و ایده‌­ها و راه‌­های زندگی‌­ام را من در این خلوت‌­ها پیداکردم. امیدوارم شما این تمرین را جدی بگرید و از پیشرفت‌­هایتان را با من در میان بگذارید.
امیدوارم که همان­طور که در ادیانِ مختلف به روزه­گرفتن توصیه می­شود(یعنی ما بر غذاخوردنمان کنترل داشته­‌باشیم و جلوی نفس‌مان را بگیریم و انضباط روحی و روانی پیدا کنیم) یک روزی هم بر ما رسم شود که روزه‌­ی سکوت بگیریم.
معروف است که گاندی هفته‌­ای یک روز(حداقل) روزه­‌ی سکوت می­‌گرفت. و در آن سکوت بود که راه­‌حل­‌ها را پیدامی­‌کرد. در آن لحظات بزرگ بود که ایشان رسالت خود را پیدا کرد.

بیایید به هم کمک کنیم که:
سکوت و لحظاتِ سکوت را که می‌­تواند لحظاتِ مرگباری به نظرِ ما برسد، به لحظاتِ امیدبخش، نجات­بخش و لحظاتی تبدیل کنیم که راهکارهای زندگی را به ما نشان دهد.

به قول حضرت حافظ:
سال­‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می­‌کرد
آن­چه خود داشت، ز بیگانه تمنا می­‌کرد

جواب و سوال در درونِ من و شماست. بیرون از خود دنبال آن ن­گردید.
پیشنهادمی­‌کنم:
سکوت را با خاموشی، با مرگ مساوی ندانیم. سکوت، مرگِ جهل است.

من شخصا ایمان دارم
که هر اتفاق مثبتی در زندگیم جاری بوده هنوز هم هست .

در این مقاله این سه مرحله به صورت مراحل ساده تر و مختصر تر تعریف شده:

1-ذهنتو آروم کن.برای 10 تا 15 دقیقه تمرکز کن.انجام این کار قدرت ذهنتو افزایش می ده و به حالت آرامش می ری.این مرحله اختیاریه اما توصیه می کنیم که انجامش بدی.
2- مطمئن شو که دقیقا چه چیزی می خوای و وقتی تصمیم گرفتی ،دیگه شک نکن
به یاد داشته باش تو درخواستیرو به کائنات می فرستی که از افکارت ساخته شده و کائنات به افکارت* و به ویژه احساسات مثبت هماهنگ با افکارت پاسخ می ده.دقیق بدون که چی می خوای.اگر درخواستت شفاف و مطمئن نباشه،کائنات یه" ف رکانس "مبهم رو دریافت می کنه و نتایج ناخواسته ایرو به تو ارسال می کنه.پس مطمئن شو که به درخواستت اشتیاق قوی داری.
3-از کائنات درخواست کن
یه تصویر از چیزی که می خوای به کائنات ارسال کن.کائنات پاسخ خواهد داد.خواستتو از حالا از آنِ خودت ببین.تو ذهنت تصورش کن که بهش رسیدی.هر چقدر تصورت با جزئیات بیشتری باشه بهتره.اگر می خوای ازدواج خوبی داشته باشی،خودترو ببین که در کنار همسرت هستی،حلقه ی ازدواجتونو لمس کن ،لحظه ی خواستگاری شدنترو ببین ،چه احساسی داری؟چه مدل لباس عروسی دوست داری؟تو ذهنت تصویرشو بساز و ببین ،تصور کن با همسرت به ماه عسل رفتی و زندگی خوشی داری . ایده هاتو دریافت کن و تو ذهنت تصویرسازیشون کن
4- آرزوهاتو بنویس.اینطوری شروع کن."من شاد و سپاسگذارم حالا که...." و جملتو (پاراگراف) با چیزی که می خوای تموم کن.جملتو با فعل زمان حال بنویس.جمله های منفی بکار نبر(اینو یه اخطار بدون ).هر روز تا زمانی که به خواستت برسی ،چشماتو ببند و با احساس واقعی و مثبت تصورش کن ،طوری که الان بهش رسیدی و داره اتفاق می یفته.
5-احساسش کن
احساسی که بعد از رسیدن به خواستت خواهی داشت رو حس کن.انگار الان داریش ،حس اون لحظرو مزه مزه کن و وانمود کن که خواستت اتفاق افتاده .گفتارت ،پندارت و کردارت* باید طوری باشه که انگار به آرزوت رسیدی.این مهمترین و قدرتمند ترین مرحله ی قانون جذبه چون این مرحله جایی هست که قانو جذب به کار می یفته ،گاهی دیگه احساس نمی کنی بهش نیاز داری چون واقعا حس* می کنی الان اونو داری.و بعد ،کائنات به افکار و احساست عینیت می ده و تو دریافتش می کنی.

6-سپاسگزار باش
تمام چیزهای خوبی که کائنات بهت دادرو بنویس.به خاطر تمام چیزهایی که داری و چیزهایی که کائنات بهت داده شکرگزار باش.کائنات کارهای زیادی به خاطر ما انجام داده.با کمی شکرگزاری برای جبران نیکی های کائنات،باعث می شی تا کائنات برانگیخته بشه و خیر و نیکی بیشتری به زندگیت راه پیدا کنه.اگر نشانه هایی دریافت می کنی که بهت نشون میده که به خواستت می رسی،سپاسگذار باش،اگر هنوز به خواستت نرسیدی بازم سپاسگذار باش،اگر حس می کنی که داری به خواستت نزدیک می شی شکرگذار باش.تو باید در تمام طول این پروسه و حتی برای خود این پروسه و طی کردن اون شکرگزار باشی.شکرگزاری قدرت موتور محرک کائناتو برای رسیدن به خواستت چندین برابر می کنه.

7-به قدرت کائنات اعتماد کن .دنیایی رو تصور کن که کاملا شبیه به جهان واقعیه اما هر چیزی که در اون آرزو می کنی فورا پدیدار می شه.خودت رو در اون دنیا(بُعد دیگر) ببین ،درحالی که هر چیزی که از کائنات درخواست می کنی فورا ظاهر می شه .مرتب در جستجوی خواستت نباش؛ مردم معمولا اینطوری جذبشونو خراب می کنن.اگر تو مرتب نگران و چشم انتظار رسیدن به آرزوت باشی فقط داری به کائنات می گی که اونو نداری و چیزی که جذب می کنی ،نداشتنه بیشتره ... صبور باش،نا امید نشو اگر خواسته هات هنوز برآورده نشده،به خودت استرس نده که "آخه چطور ممکنه؟".اجازه بده کائنات این کارو برات انجام بده.

تست تعیین میزان فعالیت چشم سوم

ابتدا شما بزرگترین انگشت خود را که همان انگشت وسط است را از فاصله ای حدود ۲۰ سانتیمتر به بین ۲ ابرو نزدیک کنید. شما باید احساسی خاص مانند غلغلک یا حتی درد در آن ناحیه احساس کنید. اگر هیچ احساسی نداشتید با انگشت سبابه این عمل را انجام دهید و اگر هم باز هیچ احساسی نداشتید با انگشت کوچک عمل را تکرار کنید و اگر باز هم احساس نداشتید با وسیله نوک تیز مثل نوک خودکار این عمل را انجام دهید.
هر چقدر که جسمی که به این چشم نزدیکتر شود نوک پهنتر داشته باشد و هر چه فاصله آن از پیشانی بیشتر باشد نشان دهنده باز بودن این چشم دارد برای مثال اگر شما نوک خودکار را از فاصله ۱ سانتیمتری احساس میکنید چشم شما بسیار ضعیف است و اگر انگشت وسط خود را از فاصله ۱۰ سانتیمتری احساس کنید وضعیت چشم سوم شما مناسب است.
توصیعه میشود این عمل را به مدت زیاد تکرار نکنید. چون ممکن است دچار سر درد شوید.

راههای فعال کردن چشم سوم در قسمت نظرات...

#جمله_تاکیدی برای شفا

"عشق الهی هم اکنون
در تک تک سلولهای همه بیماران معجزه میکند و
شفای الهی را رقم میزند "
خدایاشکرت




آسیبهای تفکرات منفی و هاله های انرژی :

تحقیقات در مهندسی بیو شیمی نشان می دهد که مغز انسان ماده ای را ترشح می کند به نام اندروفین .

( مورفین طبیعی بدن )

کسانی که بر ذهن آنها تفکرات منفی حاکم است اندروفینی که از مغزشان ترشح می شود بیماری زاست
کسانی که ذهن مثبت دارند اندروفین آنها شفا بخش است :

یک ماده با دو خاصیت !

امروزه از نظر علمی ثابت شده که هیچ چیزی نیست که از خودش هاله انرژی ساطع نکند .

قانون "دوبروی " می گوید:

"هر ذره ای از خود انرژی به همراه دارد" .

حتی با دوربینهای مخصوص از این انرژی ها عکس تهیه کرده اند .
هاله های انرژی با فرکانس مغز و تفکر انسان مرتبط هستند.

ما می توانیم هاله های انرژی خود را با متمرکز شدن بر روی شخصی یا محلی هدایت کنیم فقط کافی است به آن شخص فکر کنیم بلافاصله هاله های انرژی ما با سرعت نور به سوی آن شخص فرستاده می شود .

هاله های انرژی قابل باردار شدن است

اگر تفکر انسان منفی باشد هاله منفی

اگر مثبت باشد هاله مثبت.

به این ترتیب که اندیشه های
مثبت، مهر آمیز، خیرخواهانه، سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت بر_هاله_اثر_مثبت دارد
و سطح انرژی های آن را بالا می برد و از نظر کمی نیز میتواند هاله انسان را بزرگتر نماید .

برعکس اندیشه های منفی، بدبینی ها، خودخواهی ها، احساس تنفر از خود و یا دیگران، حسادت، خشم و هر گونه اندیشه بد
بر_هاله_اثر_تخریبی می گذارد و سطح انرژی های آن را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان می گیرد.

وقتی در مکانی احساس بدی می کنید بدین معناست که آن محل از انرژی های منفی اشباع شده است
یا وقتی فردی این تاثیر را روی شما می گذارد یعنی او حامل انرژی منفی است .

جالب است که
این انرژی حتی هنگام فکر کردن به کسی ، حرف زدن ، گوش کردن و... به صورت چه مثبت و چه منفی منتقل می شود .

انجام اعمالی مانند
#مدیتیشن،
#عبادت
#تمرین_تفکر_مثبت،
#حضور_در_طبیعت_و_دوستی_با_آن ،

از عوامل مهم و تاثیر گذار بر افزایش سطح انرژی هاله می باشد.
احتمال دارد که شما در طول زندگی با انجام کارهایی هاله نورانی خود را آلوده کرده باشید .

هر گونه اضطراب ، دلهره ، ترس و حتی دروغگویی ، غیبت کردن ، بدبینی، آبروی دیگری را بردن و کلیه مسائلی از این قبیل منجر به آلودگی و تجمع انرژی های تخریب گر در هاله شما می شوند.

این انرژی منفی آنقدر در هاله شما نفوذ می کند تا در جسم (آخرین سطح برای نفوذ ) اثر خود را به صورت بیماری نشان دهد.

توجه کنید که انرژی منفی منشا تمام بیماریهای روحی- روانی و جسمی انسان است و به مرور زمان رد پای خود را بر چهره و بدن ما بر جای می گذارد.

پس اگر دائما مریض می شوید به پاکسازی هاله و چاکراها و دوری از آلوده کننده های هاله و چاکراهاتان فکر کنید
.
انرژی هاله تان را با راههای مثبتی که گفته شد بالا ببرید تا نیازی به راههای منفی نداشته باشید.




بدانید به آنچه که باور و انتظارش را دارید،
خواهید رسید.
افرادی که به نظر شما خوش شانس هستند همیشه در انتظار بهترین‌ها هستند.
آنها مطمئن هستند که آینده‌ای پر از فرصت‌های خوب و موفقیت دارند.
مقابل آن هم افراد به نظر بدشانس هستند؛
آنها همیشه در انتظار اتفاق‌های ناگوار و بد هستند و هیچ اعتمادی به فردا ندارند.
بدانید، تنها انتظارات است که تفاوت بین افراد "خوش‌شانس" و "بدشانس" را بوجود می‌اورد.
بنابراین همواره انتظار بهترین‌ها را داشته باشید تا آنها به سمت شما روی آورند.
به کائنات با حالتی پیشگویانه بلند بگویید؛
من لایق بهترین‌ها هستم.

عکس و تصویر :) در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأمل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان ...

:)

در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأمل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.»
جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق می‌گوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب می‌دهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقه‌اش می‌گوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی می‌گوید: «دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.»
معشوقه‌اش می‌گوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.»
جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد. اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه می‌بینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید...



"مولانا"

عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن

گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن

خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن

دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن

ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن

پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای افشا مکن ...


#مولانا
#فیه_ما_فیه

هیچ‌کس چیزی به آدمی نمی‌دهد مگر خود او. و هیچ‌کس چیزی از آدمی دریغ نمی‌دارد مگر خود او.
{بازی زندگی} یک بازی انفرادی است.
اگر خودتان عوض شوید، همه اوضاع و شرایط عوض خواهد شد .

"فلورانس اسکاول شین"

آلفرد آدلر، روان شناس مشهور اتریشى، به بیماران اندوهگین خود مى گفت: "اگر از این نسخه پیروى کنید ظرف ١٤ روز معالجه خواهید شد.
هر روز فکر کنید چطور مى توانید یک نفر دیگر را خوشحال کنید.
زیرا اندیشه خوشحال کردن دیگران ما را از تفکر درباره خودمان باز مى دارد و بزرگترین عامل نگرانى ترس و اندوه اندیشیدن درباره خود است.
شادمانى انسان و شادمانى دیگران به یکدیگر وابسته است!

انسانها از طریق سه دریچه به سه جهان متصل هستند و تفاوتهایشان در جهانبینی ناشی از استفاده آنها از این دریچه هاست.
.
* جهان مادی که با محدوده سبز رنگ نشان داده شده دنیایی هست که از طریق چشم ظاهری مشاهده ، درک و لمس میشود. آن کاملا محدود و تعریف شده است. مشاهدات در این جهان منطق اصلی آنرا تشکیل میدهد.
نگاه کردن از دریچه چشم ظاهر پیشفرض آدمیست، خوب و بد به این دلیل در این دنیا رخ میدهد چون آدمها تمام آنچه را میبینند بعنوان حقیقت در نظر میگیرند، تفاوتهای جنسیت، رنگ و نژاد ، رفاه، منابع و ... میبینند پس برخی خشم و جنگ و نفرت و برخی مهر و دوستی و بخشش را بروز میدهند. معنای ظریفی اینجا و در مورد این دنیا وجود دارد، احساسی که بروز میدهید اگر منشا آن مربوط به آنچه باشد که صرفا در این دنیا دیده میشود در همین دنیا میماند و محو میشود. مثلا پول عنصری است صرفا در این دنیا وجود دارد، شادی که از برنده شدن در یک لاتاری به وجود می آید یا حسادتی که از پولدار بودن دوست خود دارید با شما به جهان والا راه نخواهد یافت، نه آن شادی و نه آن حسادت. اما اگر با همان گزینه پول غیرواقعی باعث شادی یکنفر شدی، احساسی خلق کردی که به ماهیت روح تو اضافه میشود و یا اگر پولی را از آنکه حسادتش را میکردی ربودی و دلی را شکستی ، سنگینی آن به ماهیت روحت اضافه خواهد شد.
.
* جهان ذهنی یا خیالی که با محدوده قرمز رنگ نشان داده شده از طریق دریچه ذهن در افکار و رویاها و خواب شما وجود دارد. این دنیا برای هر فرد انحصارا وجود دارد، این محدوده در دو دنیای اول(مادی) و سوم(حقیقی) به صورت مشترک قرار گرفته و از هر دو دنیا ولی به صورت محدود را شامل میشود، بخشی از آن نشات گرفته از مشاهدات و تصورات و باورها از همان دنیای مادی و به همان اندازه اطلاعات و معلومات و آموزه های فرد هست و بخش دیگر نیز عاریت گرفته از جهان حقیقی است، از آنجاییکه داده ها و دیده های جهان مادی همراه با تعاریفی از محدودیتهاست ترکیب آن با جهان حقیقی که فارغ از محدودیتهاست اجازه میدهد فرد در افکار و رویاهای خود از مرزهای ایجاد شده بگذرد و در مورد همه آنچه میتواند باشد یا نباشد تفکر و خیال کند ، فرد میتواند غیرممکن را در دنیای خیالی یا خواب و رویای خود ممکن سازد، اگرچه در حقیقت او تمام آنچه هست و در دنیای مادی اش میگنجد را به شکل و حالتی که امکانش در این دنیا میسر نیست را میتواند ببیند اما مثلا هرگز نمیتواند رنگی را که در جهان قابل رویتش نیست در آن دنیای ذهنی تصور کند، او فقط میتواند رنگهای موجود و دیده را در دنیای ذهنی به شکلی دیگر تصور کند ، فیل زرشکی پرنده سه چشم موجودی است که تصورش بر حسب موجودیتهای جهان مادی ( فیل، رنگ زرشکی، پرواز کردن،عنصر چشم) در آن دنیا به وجود می آید ، هرچیزی را که تصور کنید بر حسب عنصری ساخته اید که در این دنیا لمس و درک کرده اید نه بیش از آن!
در چنین حالتی مشخص است که هر چه سطح دانش و دیده ها و دریافتهای فرد کمتر باشد به همان اندازه آن دنیای قرمز رنگ محدوده کوچکتری از تصورات و باورها را در خود جا میدهد. دنیای ذهنی فردی که در غار زندگی میکند یا فردی که در دنیا جهانگردی میکند از لحاظ وسعت ، تنوع و خلاقیت بسیار متفاوت است.
.
* جهان حقیقی یا روحی که اتصال آن با رنگ آبی به منشا نور و جهان بیرونی نشان داده شده به صورت محیط و محاط بر کل این دنیاها قرار دارد و راه اتصال به آن از دریچه قلب میسر است. قلب بعنوان نمادی از این دریچه ورودی با عنوان عشق درنظر گرفته میشود ولی محل فیزیکی قلب برای این دریچه معنا نمیدهد بلکه این دریچه اشاره به درون فرد دارد. وقتی فرد از این دریچه به آن جهان بی نهایت متصل است درکی فراتر از آن محدوده های پیشین خواهد داشت.
ماهیت اصلی زندگی همینست که چگونه میتوان با وجود دیدن از دریچه چشم و کمک از دریچه ذهن و تفکر در این جهانهای محدود و محصور ، از دریچه قلب معنی دیدن از دریچه های ابتدایی را درک کرد و متصل به جهان حقیقی شد، این با نگرش درست به زندگی که با کسب آگاهی ممکن است میسر خواهد بود ، من تلاش خود را برای ایجاد این نگرش و آگاهی کرده ام ، هیچ کار محیرالعقول و معجزه ای هم نیاز ندارد، همه چیز در همین دنیایی که از دریچه چشم دیده میشود قابل دسترس است، در این دنیا بهتر و بیشتر ببینید، از دریچه ذهن در ان دنیا تعمق کنید و بیشتر و بهتر درک کنید و حتما به قلب خود رجوع کنید ... آنگاه میفهمید.

ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﻐز

مطالب علمی در زمینه تصاویر ذهنی و راز ۲۱ روز....

مطالب علمی در زمینه تصاویر ذهنی و راز ۲۱ روز.... <3
دوستای گلم ۳ دقیقه وقت بزارید و یک عمر استفاده ببرید... <3

کشف تصویر ذهنی مهمترین کشف روان شناسی در قرن حاضر است دانسته و ندانسته
: هر کدام ازما پیش طرح با تصویری از ذهن خویش را یدک می کشیم البته ممکن است از آن اطلاع زیادی نداشته باشیم و چه بسا که امکان ترک آگاهانه آن هم وجود نداشته باشد . تصویر ذهنی همان تصویری است که از خویش داریم . بر اساس باورهای که از خویش داریم ساخته شده است در انژ دو اکتشاف مهم این تصویر ذهنی کلید طلایی زندگی بهتر می شود: 1-همه اعمال،احساسات،رفتارو حتی توانائیهایمان بر اساس تصویر ذهنی حالت میگرد . 2- تصویر ذهنی قابل تغییر است.تجربه نشان داده است که برای تغییر تصویر ذهن و لاجرم شروع یک زندگی جدید هیچ وقت دیر نیست .برای تغییر تصویر ذهن نه کسی پیش از اندازه کم سن و سال و نه کسی بیش از اندازه پر سن و سال است . پری اسکات دکی یکی از پیشمقدمان روانشناسی تصویر ذهنی معتقد بود اگر دانش آموزی در یاد گرفتن درسی با مشکل روبرو باشد احتمالا دلیلش این است که موضوع مورد اشاره (از نقطه نظر دانش آموز)با باورهای او ناسازگاری دارد . در یک آزمایش کنترول شده آرای اندال روانشناس ثابت کردتمرین ذهنی برای پرتاب دارت به آن گونه که شخص هر روز مدتی را مقابل هدف می نشیند و پرتاب دارت را در ذهن تصور می کند به قدر تمرینات واقعی سبب پیشرفت مهارت پرتاب می شود آزمایش های مشابه این در سر تاسر جهان در زمینه های مختلف از جمله یادگیری ،درمان،زیبایی و…. صورت گرفت و نشان دهنده تاثیرات شگرف تصاویر ذهنی بود بنابه اظهار دو تن ازروان شناسان موسه ی وکران لوس آنجلس برخی ار بیماران روانی صرفا با تصور این که آدم های معقولی هستند . درمان یا مدت بیماریشان کوتاه میشودوطبق اطلاعی که دکتر هاریام گریسون و دکتر لئونارد بی الینگر به انجمن روانشناسان آمریکا داده اند این شیوه را روی 45 بیماری که به خاطر اختلالات عصبی بستری بوده اند تجربه کرده اند .بتا به گزارش این روان شناسان 4/3 این عده پاسخ های مناسبی داده اند و تغییر پاسخ های بعضی از آن ها بسیار چشمگیر بود . اگر بخواهید تصاویر ذهنی جهت ایجاد ارامش و کنترل استرس در زندگی شود استفاده کنیم .21 شب در رختخواب لحظات شیرین زندگی خود را باجملات مثبت بر ذهن مرور کند . چرا 21 ؟ جهت ایجاد هر گونه تغییر ذهنی باید از این روش استفاده کرد معمولا ایجاد هر تغییر محسوس در تصویر ذهنی دسته کم 21 روز طول می کشد بعد از هر عمل جراحی پلاستیک 21 روز طول میکشد تا بیمار به صورت جدیدش عادت کند وقتی بازو با ساق پای قطع طول میکشد بیمار تا 21 روز در خیال اندام قطع شده باقی می ماند این پدیده ها و بسیاری از پدیده های مشهور دیگر نشان می دهند که دسته کم 21 روز برای تحلیل یک تصویر ذهنی کهنه و ایجاد تصویر ذهنی جدید لازم است... <3
...سر بلند باشید همیشه... <3

خدا و کائنات


کائنات قلمرو قدرت و حکومت خداست . هر آنچه از روز ازل تا روز ابد توسط خدا آفریده شده و می شود و خواهد شد در محدوده کائنات خداوندی قرار دارد و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست .
خدا در هنگام آفرینش هر جزء از کائنات قوانین مشخصی را برای ادامه حیات آن قرار می دهد که این قانون ها تا زمان وجود آن قسمت از کائنات برقرار است و بی هیچ تغییری تا آخر ادامه می یابد .
بی شک برآورده کننده اول و آخر هر آرزوی انسان بر اساس قانون جذب خود خداست . اما از آنجایی که خدا چیزی ورای تصور ما انسانهاست نقش خدا در قانون جذب این گونه بیان می شود که « خدا بیکار نیست که نشسته باشد و به تک تک خواسته ها رسیدگی کند . این کار را براساس قوانین مشخصی تعریف کرده و به یک سری از آفریده های خود در کائنات واگذار کرده است . »
پل ارتباطی انسان و کائنات « ذهن ناخودآگاه » است .
در درخواست خواسته هایمان هر چه « خدا » ، « کائنات » و هر چیز دیگری را مخاطب قرار دهیم ، هیچ ترتیب اثری به خواسته ما داده نمی شود ! چرا ؟
برای درک این موضوع ذهن ناخودآگاه را به صورت مادر یک بچه تصور کنید که با هم وارد یک مغازه سوپرمارکت می شوند . به محض ورود بچه دچار شور و شعف خاصی می شود . از دیدن همه آن خوراکی ها از خود بی خود می شود و با هیجان و دستپاچگی ، از صاحب مغازه می خواهد که آن بیسکویت را بده ، من آن آبنبات را می خواهم ، خیلی از آن شکلات خوشم می آید . ولی آیا صاحب مغازه به نظر بچه اهمیتی می دهد . نه . چیزی که در این بین برای صاحب مغازه مهم است ، نظر مادر بچه است و تا او راضی نباشد ، مغازه دار هیچکدام را به بچه نمی دهد .
در مثال بالا ، مغازه ، وسایل داخل مغازه و مغازه دار نقش کائنات را دارند و بچه هم که ما هستیم و مادر بچه هم ذهن ناخودآگاه ماست . تا ذهن ناخودآگاه راضی به این نباشد که ما صاحب چیزی باشیم ، نه خدا و نه کائنات هیچ چیزی را به ما ارزانی نمی کنند .
پس برای دریافت خواسته هایمان هیچ راه نداریم جز این که بتوانیم با ذهن ناخودآگاهمان ارتباط برقرار کنیم و درستی و لازم بودن خواسته مان را به او بقبولانیم و آن نیز خواسته ما را که آماده و مهیاست از کائنات بگیرد .

*****************************************

اگر خود به خود آیی ، به خدا خود خدایی
ماهی را تصور کنید که در آبهای یک اقاینوس بزرگ قرار دارد . این ماهی از عظمت آن اقیانوس چه مقدار را درک می کند ؟ تنها تا حدی اقیانوس را بزرگ می بیند که محدوده دید او اجازه می دهد . وضعیت ما به عنوان آفریده خدا در برابر عظمت خداوند دقیقا مانند مثال ماهی و اقیانوس است . هرچقدر بیشتر بخواهیم خدا را تصور کنیم و بفهمیم بیشتر دچار شکست و کفر می شویم .
ما عظمت خدا را باید در آفریده های خدا جستجو کنیم و از آن همه قدرتی که در خلق هر جزء از کائنات وجود دارد انگشت حیرت به لب بگیریم و به خالق خود آفرین بگوییم و از زیباییها لذت ببریم و هر لحظه شکرگزار خدا باشیم .

******************************************

براساس توضیحات بالا ، در مورد عدالت خداوندی باید گفت خداوند همانند یک پدر و مادر دوست دارد همه بندگانش به یک اندازه و به بهترین نحو از نعمات و آفریده های او بهره مند شوند . از دید او هیچ بنده بر بنده دیگر برتری ندارد . برای او رنگ پوست ، زبان ، ... هیچ مزیتی نیست تا به یک بنده اش بیشتر از بنده دیگر نعمت بدهد .
علت تفاوت و اختلاف در سطح ثروت ( پول ، سلامتی ، رابطه ، شادی و .. ) بندگان خداوند نسبت به همدیگر به مقدار آشنایی آنها با قوانین خداوندی و همسو و همتراز شدن با این قانون هاست . هرچقدر بنده ای همراستاتر و هم فرکانس تر با هریک از قوانین خدا باشد ، بیشتر از منافع آن قانون استفاده می کند و هرچه در خلاف قوانین باشد کمتر بهره می برد .

امیدوارم این توضیحات خلاصه ، در شناخت بیشتر ما از قانون جذب و عظمت ذهن ناخودآگاه مثمرثمر باشد .

***** < سوء تفاهم ها و اشتباهات رایج در خصوص قانون جذب  < *****
< بدفهمی پنجم:
بسیاری از کسانی که قانون جذب رادر زندگی خود به کار می برند وجواب نمیگیرند و با آن مخالفت می کنند می گویند که این قانون نتوانست آنها را از اینجا که هستند به آنجا که دلشان می خواسته و آرزو می کرده ببرد. در واقع آنها بعد از اینکه مدت ها قانون جذب را به طور کامل اجرا کرده اند باز هم نتوانستند از ...
"اینجای نامطلوب " به "آنجای آرمانی و مطلوب" بروند.
دلیل این جواب نگرفتن هم بسیار ساده است! آنها می خواستند آنجا باشند در عین حال به طور همزمان اینجا هم باشند . و این یعنی ارسال دو ارتعاش متضاد همزمان به سوی کاینات که طبیعی است وقتی دو ارتعاش قوی و غالب مخالف هم به کاینات ارسال شود ، نتیجه ای جز هیچ چیز نصیب شخص نمی گردد. به همین خاطر در قانون جذب می گویند اگر می خواهی از "اینجای بد و ناخوشایند" به "آنجای دوست داشتنی و آرمانی ات " بروی ، به محض اینکه چنین آرزویی کردی فورا اینجا را برای همیشه ترک کن و در آنجا ساکن شو! و این یعنی به محض آرزو کردن و درخواست مهاجرت به نقطه جدید ، درذهن خود باور کن و بپذیر که "آنجا" هستی و "آنجایی" رفتار کن. یعنی اگر می خواهی در کنکور ورودی یک دانشگاه قبول شوی و هنوز ماه ها به برگزاری آزمون باقی است.از همین الان یعنی از اکنون که هیچ آزمونی برگزار نشده خود را قبول شده ببین و مانند شخصی که وارد دانشگاه شده و روی صندلی مخصوص خود نشسته با خودت برخورد کن. یعنی خودت را موجودی ببین که حق و لیاقت و شایستگی اش آنجا بودن است و حال به دلایلی که کاینات باید آنها را برطرف کند مدتی مجبور بودی در "اینجا" ساکن باشی و "اینجا بودن" هرگز باعث نمی شود که تو خود را مقیم دائمی "اینجا" تصور کنی و "اینجا" را وطن خودت بیانگاری. اینکه انسان دارای این توانایی شود که به محض نخواستن یک شرایط به طور ذهنی قادر به جمع کردن اسباب و وسیله و نقل مکان به نقطه آرمانی خودش باشد و بعد فقط منتظر باشد تا کاینات بقیه لوازم و مقدمات را فراهم کن. همین توانایی خیره کننده باعث می شود تا انسان دارای قدرتی خیره کننده در تحمل و فراموش کردن شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا پیدا کند و در بدترین و سخت ترین شرایط زندگی بتواند گلیم خود را با موفقیت از آب بیرون بکشد. جالب است بدانید تنها با نظریه "قانون جذب" است که آدمی می تواند به این توانایی فوق العاده در کوچ کردن ذهنی و روانی از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب و دوست داشتنی زندگی اش دست یابد و فکر خودکشی و توسل به مواد مخدر و تسلیم و ناامیدی را از سر بیرون کند. در ادبیات ما هم فراوانند شعرهایی از این دست که :
< مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ....... چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
یا شعری مانند:
<3 از قیمت یوسف نشود یک سر مو کم .... هر چند خریدار به بازار نباشد
حکایت از آن دارد که شخص سراینده این اشعار با تکیه بر قانونی شبیه قانون جذب هرگز خود را سزاوار شرایط خوار کننده و ذلیل ساز فعلی نمی داند و اصولا خود را از سیاره و دنیا و فضایی بسیار متفاوت می داند که به غلط اینجا گرفتار شده و دیر یا زود به خاطر نامه ای که به کاینات فرستاده باید به جایی که لیاقتش را دارد برود.
بنابراین در پاسخ این بدفهمی متداول در خصوص ناکارآمدی قانون جذب باید از مدعیان پرسید که آیا وقتی برای خواندن دعای باران در معبد جمع شدند با خودشان چتر هم آوردند! یعنی خودشان قبل از رسیدن به معبود و محبوب آرمانی خود ، تصور وصل و وصال را در ذهن خود تجسم کردند؟ اگر جواب منفی است و آنها همزمان خدا و خرما را با هم می خواستند و نمی توانستند در ذهن خود تصور چشم پوشی و جدایی از اینجا و اقامت در آنجای آرمانی را تجسم کنند ، پس چگونه انتظار داشتند که کاینات بر خلاف ارتعاش آنها چیزی را به ایشان ارزانی دارد که هرگز آرزو نکردند. معتقدان به قانون جذب می گویند وقتی عمر انسان به پایان می رسد و زمان چشم پوشی از بخش فیزیکی و یکپارچه وارد دنیای متا فیزیک شدن فرا می رسد. از انسان می پرسند چرا از قدرت بی نظیر و فوق العاده آرزو کن و جواب بگیر و قانون جذب در زندگی عادی خود استفاده نکرده اند و فقط از شرایط موجود خود نالیده اند و چشم به انتظار مرگ مانده اند؟
روزگارتون سرشار از عشق و شادمانی

.... تا حالا فکر کردی چرا خواسته ات را نتونستی جذب کنی؟ ...

میدانستی که با نوشتن روش غلط اهداف و آرزوهایت
در واقع خودت را از داشتن آنها محروم میکنی؟
اگر هدف و آرزویت داشتن فلان ماشینه خب دقیقا بنویس:
من مشتاقم تا فلان تاریخ این ماشین را داشته باشم!
حتی انتخاب کن چه رنگی باشد ...!
اگر دوست داری یک خانه 250متری در فلان شهر و محله داشته باشی
دقیقا همان را بنویس!
حتی اثاثیه و دکوراسیون داخلی خانه را هم طبق سلیقه ات تجسم کن!
اگر دوست داری...
اگر دوست داری ...
و ...
دوست عزیزم هدفت را با جزئیات کامل و دقیق بنویس
ولی آیا بهتر نیست تمام درها را باز بگذاری تا کائنات روش رسیدن
به آرزوهایت را انتخاب کند؟
آیا میدانی با نوشتن واژه هایی چون: خرید ، فروش ، پیدا کردن ،
معامله ، بردن جایزه ، برنده شدن تو قرعه کشی و ... از این قبیل
درهای رسیدن به آرزوهایت را به روی خودت می بندی؟
شاید کائنات بخواهد ما را از آسانترین راهها به اهدافمان برساند!
شاید خدا بخواهد از هزاران روش که به مغز من و تو خطور نمی کند
تو را صاحب خانه کند...
چرا خدا را محدود میکنی؟
راهها را نبندیم ، روشها را محدود نکنیم ،
ما همه ی درها را می بندیم و فقط یک در را باز می گذاریم...
خدا از جایی که نمی دانی تو را به آرزویت می رساند...
یکی پول گذاشته بانک تجارت که جایزه بی.ام.و بانک را ببره ،
این آدم دارد می گوید روزی دهنده خدا نیست ، مدیرعامل بانک تجارته!
برنده نمیشه میره بانک ملی ویتارا ببره ،
روزی رسان می شود مدیر عامل بانک ملی!
اگر چیزی می خواهی از خدا بگیر...
خدا روزی رسان همه است...!

ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ :
*
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ « ﺁﻧﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﮔﺲ » ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﺗﻮﻣﻮﺭ ﻣﻐﺰﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﻪﺍﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺭﺛﯿﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ « ﻟﯿﻦ » ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺑﯿﻮﻩ ﻣﯽﺷﺪ، ﺑﻪ ﺟﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ .
« ﺑﺮﮔﺲ » ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻣﺎﻧﯽ ﻧﻨﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﺮﺩﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻫﺴﺖ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺣﻖ ﺗﺄﻟﯿﻒ ﻭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺁﺗﯿﻪﯼ ﻫﻤﺴﺮﺵ، ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﯾﮏ ﻭﺭﻕ ﮐﺎﻏﺬ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺤﺮﯾﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﮐﺮﺩ . ﺣﺘﺎ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ، ﺑﻪ ﭼﺎﭖ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮑﻨﺪ .
« ﮊﺍﻧﻮﯾﻪﯼ ۱۹۶۰ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﻬﺎﺭ ﻭ ﯾﮏ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﺮﺻﺖ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﻫﻢﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺑﺮﮒ ﺭﯾﺰﺍﻥ ﺧﺰﺍﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽﻣﺮﺩﻡ «…
« ﺑﺮﮔﺲ » ، ﺑﯽﻭﻗﻔﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺍﻧﺮﮊﯼ، ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ، ﭘﻨﺞ ﺭﻣﺎﻥ ﻭ ﺗﺎ ﻧﯿﻤﻪﻫﺎﯼ ﺭﻣﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺖ؛ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ « ﻓﺎﺭﺳﺘﺮ » ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻃﻮﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﺵ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﻣﺎﻥ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ! ﻣﺤﺼﻮﻝ ﮐﺎﺭﺵ ﺣﺘﺎ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ « ﺳﺎﻟﯿﻨﺠﺮ » ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩﯼ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺍﻣﺎ « ﺑﺮﮔﺲ » ﻧﻤﺮﺩ ! ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻣﻐﺰﯼﺍﺵ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﺸﺪ ! ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭﺗﻤﺎﻡ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽﺍﺵ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۷۰ ﺭﻣﺎﻥ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ . ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪﯼ « ﻣﺮﮒ ﺑﺎ ﺳﺮﻃﺎﻥ » ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻧﻮﺷﺖ .
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ « ﺁﻧﺘﻮﻧﯽ ﺑﺮﮔﺲ » ﻫﺴﺘﯿﻢ؛ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻇﺎﻫﺮﮐﺮﺩﻧﺶ، ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﯾﮏ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻣﯽﻣﺎﻧﯿﻢ .
ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﻭ ﻫﻢﻧﺴﻼﻥ ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﯿﻔﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﺎﺵ، ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺩﺭﻭﻥ ﺷﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﻧﻮﺷﺘﻪ : ﺍﺳﺘﯿﻮ ﭼﻨﺪﻟﺮ / ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﻧﺎﻫﯿﺪ ﮐﺒﯿﺮﯼ

اگر به خود عشق بورزید دیگران هم شیفته شما خواهند شد. اگر به خود توجه نکنی حتی خداوند هم توجه نمیکند. تا وقتی خانمی احساس می کند خدمتکار خانه است با او مثل خدمتکار رفتار می کنند. اگر شما تغییر کنید آنها هم تغییر خواهند کرد. زندگی همواره در حال منعکس کردن احساسی است که در باره خویشتن داریم. اگر باور کنید زندگی با شما سر جنگ دارد قطعا چنین خواهد شد. اگر باور کنید زندگی با شما سر سازگاری دارد قطعا چنین خواهد شد. البته می توانید باور کنید که جهان هستی مدام در تدارک نقشه ای برای شاد کردن شماست تمام آن چیزی که در زندگی تجربه می کنید نتیجه احساس خاص شما در ان لحظه است

متاسفانه قانون جذب را خوب متوجه نشده ایم...
قانون جذب نمی گوید ما هر چیزی که بخواهیم را جذب می کنیم و بدست می آوریم!
قانون جذب می گوید ما همان چیزی را جذب می کنیم که هستیم!
این معنای واقعی قانون جذب است.
***************************
می خواهیم چیز متفاوتی جذب زندگی ما شود؟
راه حل آن ساده است. متفاوت شویم!
نمیشود اخلاقمان ، رفتارمان ، کلاممان . نشست و برخاستهات هایمان یک چیز باشد و رویاها و آرزوهایمان چیز دیگر .
ما باید با آرزوهایما در یک طیف قرار بگیریم
کلام مان ، رفتارمان و ... همگی بوی رویاهایمان را بدهد .
در روز هزاران بار از همان کلمات رویاهایمان در گفتگوهای روزمره استفاده کنیم
مگر میشود ما هنوز هم آهنگهای غمگین گوش کنیم ، هزار غم و درد و رنج دیگر را از طریق گوشهایمان بریزیم به حلق ضمیر نیمه هشیارمان ، بعد رویای ما این باشد که شاد شویم!! که ثروتمند شویم ؟؟
که خوشبخت شویم ؟؟!!
نه نمیشود

ما باید آنچه گوش میکنیم .. آنچه می بینیم ، در راستای رویاهایمان باشد .
در موسیقیهایمان .. در فیلمهایمان .. در دوستانمان .. در کتابهایمان.. در جای جای زندگی مان ....
تجدید نظر کنیم
اگر واقعا خواهان رویاهایمان هستیم
اگر براستی آرزوهایمان را میخواهیم
باید براستی تغییر کنیم ..

تصویرسازی ذهنی شفابخش
راهنمای گام ‌به گام برای اجرای یکی از انواع تصویرسازی ذهنی شفابخش

در بسیاری از بیماری‌ها، تصویرسازی ذهنی می‌تواند مشکلات احساسی زمینه‌ای را آشکار کند و به بدن اجازه شفا بدهد. این عشق و حمایت اغلب می‌تواند معجزاتی را در جسم پدید آورد. معجزاتی که بارها در درمان بیماری‌های لاعلاج به ثبت رسیده است.

1- چند دقیقه خود را آرمیده (ریلکس) کنید. مطالعات نشان می‌دهد که تصویرسازی ذهنی بهترین تأثیر را زمانی دارد که همراه با یک تکنیک آرمیدگی همراه شود.

2- لباس خود را راحت کنید، کفش‌های خود را در بیاورید، دراز بکشید یا بر یک صندلی راحت بنشینید و اگر مایل هستید نور را کم کنید. چشمانتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. تصور کنید که از یک پلکان پایین می‌روید. با هر گام، به این احساس توجه کنید که بیشتر و بیشتر آرمیده می‌شوید.
(اگر ترس از پایین رفتن پلکان دارید، میتوانید از 100 به سمت یک بشمارید و یا از پلکانی به سمت نور بالا بروید)

3- زمانی که کاملا آرمیده شدید، یک منظره دلخواه را مجسم کنید. این منظره می‌تواند یک ساحل باشد. دامنه یک کوه یا یک لحظه لذت‌بخش خاص با دوستان یا خانواده. هر زمان به تمرین تصویرسازی خود می‌پردازید به این منظره وارد شوید.

4- زمانی که در منظره مطلوب خود احساس راحتی کردید، تدریجاً ذهن خود را به مشکلی که می‌خواهید حل شود معطوف کنید.

5- اگر تصویرهای متعددی به ذهن آمد، یکی از آن‌ها را انتخاب کنید تا در جلسه جاری روی آن کار کنید. اجازه دهید این تصویر ذهنی زنده‌تر و واضح‌تر شود. اگر وضوح تصویر کم و زیاد می‌شود، نگران نشوید.

6- اگر هیچ تصویری به ذهن نیامد، سعی کنید به یک حس دیگر معطوف شوید. مثلاً صدای رودخانه یا بوی گل‌های وحشی در چمنزار.

7- اگر روش‌های بالا کارساز نشد، به این فکر کنید که در حال حاضر چه احساسی دارید. عصبانی؟ خسته؟ رنگ این عصبانیت چیست؟ چه تصویرهایی را برمی‌انگیزد؟ از حس‌ها برای شکل دادن به تصاویر ذهنی استفاده کنید.

8- هر زمان چنین می‌کنید، مجسم کنید که مشکل شما در انتهای جلسه کاملاً بهبود می‌یابد. این کار، طرح اولیه شفا را در درون ایجاد می‌کند که بدنتان در شفای خود از آن پیروی می‌کند.

9- در پایان جلسه، چند نفس عمیق دیگر بکشید و خود را در حال بالا رفتن از پلکان خیالی مجسم کنید، در حالی که تدریجاً به محیط خود آگاه می‌شوید. چشمانتان را باز کنید، بدنتان را کش و قوس دهید، لبخند بزنید و روز خود را ادامه دهید.
(برعکس کاری که اول انجام دادید.. اگر شمارش کردید حالا برعکس از 1 به بالا بشمارید و اگر قبلا به سمت نور بالا رفته بودید، حالا پایین برگردید)

در آغاز، این تمرین تصویرسازی ذهنی را برای 15 تا 20 دقیقه حداقل یک بار در روز انجام دهید. با کسب مهارت بیشتر، احتمالاً خواهید توانست فقط هر بار برای چند دقیقه و چندین بار در روز انجام دهید و همان فواید را برای شما داشته باشد.

3 راه برای تقویت قدرت باور

۱ - فقط به موفقیت فکر کنید نه به شکست.

وقتی که ذهن توسط افکاری خطا مختل شده است، روی متضادها تامل کن."
این روشی زیباست که برایتان بسیار مفید خواهد بود.
برای نمونه، اگر خیلی احساس نارضایتی داشته باشی، چه باید کرد؟ پاتانجلی می گوید که اگر احساس نارضایتی داری، روی متضاد آن تامل کن: روی رضایت: رضایت چیست؟
تعادلی بیاور. اگر ذهنت خشمگین است، مهر را واردش کن. در مورد مهربانی فکر کن و بلافاصله، آن انرژی عوض می شود. زیرا این ها یکی هستند: متضاد همان انرژی است. وقتی که آن را وارد کنی، جذب می کند. خشم وجود دارد، روی مهربانی تعمق کن.
یک کار کن: یک تندیس بودا را نگه دارد، زیرا آن تندیس، خودحالت مهربانی است. هروقت خشمگین می شوی، به اتاقت برو، به آن بودا نگاه کن، همچون یک بودا بنشین و احساس مهربانی کن. ناگهان می بینی که تحولی در درونت رخ داد: خشم در حال تغیییرکردن است، آن هیجان ازبین رفته است، مهربانی برمی خیزد. و این انرژی متفاوتی نیست، همان انرژی است، همان انرژی خشم است که کیفیت خودش را تغییر می دهد،
بالاتر می رود. امتحانش کن

چگونه از قدرت ذهن در جهت اهداف خود استفاده نماییم؟
*ذهن باترکیب و تداخل امواج غیرمادی دریافتی ازاجسام تصاویر جدیدی را میتواند خلق کند که ممکن است واقعی به نظر نیایند ولی این موضوع چندان اهمیت ندارد موضوع مهم این است که ذهن با ترکیب و تداخل امواج غیرمادی که از اجسام ساطع شده است توانسته است این تصویر جدید را بسازد.
با توجه به این موضوع که ذهن تصاویری را به وجود می آورد که اجزاء آن را از محیط دریافت کرده است و این اجزا برای ما شناخته شده اند بنابراین تصویر به وجود آمده چیزی جز واقعیت نمیباشد زیرا مغز با استفاده از اجزا واقعی به این موضوع رسیده است ولی ممکن است برای رسیدن به آن در واقعیت تلاش بسیار زیادی لازم و به تکنولوژی جدیدی نیاز باشد ولی مغز انسان با توجـــه به این توانایی خود در فضای ذهن توانسته است این عمل را به راحتی انجام دهد (البته این موضوع از دید ما بسیار آسان تلقی می شود ولی مغز فرآیند بسیار پیچیده ای را طی می کند تا به موضوع جدیدی دست یابد) موضوعــــی که از نظر ما ممکن است تنها یک تصور و تخیل خام بشمار رود.
*این موضوع نشان میدهد که تخیلات و تصورات یک ذهن تا چه اندازه ممکن است در زندگی انسان مفید باشد. برای ادامه بحث می توان از یک مثال استفاده نمــود شما می توانید در ذهن خود یک آچار پیچ گوشتی دو سو را در ذهن تصور نمـــوده پس از آن یک آچار چهارسو را در ذهن تصور نمود. حال در ذهن خود یک نوع آچار را تصور نمایید که ۶ سو ۷ سو ۱۰ سو و یا ترکیبی از اینها باشد . مطمئن باشید که آچار ساخته شده در ذهن یا وجود خارجی دارد و یا قابل ساخته شدن است. ذهن ما با استفاده از تصویری که از ابزارها ما در ذهن داریم تصاویر جدید را میسازد. هر چند این مورد یک مثال ساده است ولی ذهـــن توانــــایی آنرا دارد که ترکیب های پیچیده تری را نیز انجام دهد. به عنوان مثال دیگری در این خصوص تشکیل تصـــویر توسط ویدئو پروژکتور بر روی پرده است حال تصور نمایید که تصویر به جای پرده روی فضای خالی تشکیل شود این موضوع در ذهن قابل انجام است بنـــــابراین نشـــان می دهد که مغز به راحتی با استفاده از اجزا رسیده به آن تصـــویر مذکور را ساخته است بنابراین این کار عملی است و می توان با درک جزئیات این تداخل و ترکیــــب امواج در مغز راهی برای رسیدن به این موضــــوع به دست آورد. برای این منظـــور روش های ریاضی و فیزیکی وجود دارد که مسیر صحیح را به ما نشان می دهد راز این موضوع در این نهفته است که تداخل و ترکیب امواج غیرمادی بسیار به امــــواج مادی شبیه بوده و تکنولوژی شناخته شده برای درک و تفسیر این امواج در مــــورد امواج مغزی نیز قابل استفاده است.
منبع : بخشی از مقاله ای از سایت قدرت ذهن

یکی از بهترین تکنیک هایی که از طریق آن می توانید ضمیر ناخودآگاه خود را برنامه ریزی کنید، این است که موفقیت را در ذهن خود به تصویر بکشید. این کار به شما کمک می کند تا بتوانید به صورت خودآگاه جذب چیزهایی بشوید که آنها را میخواهید. به این منظور می بایست تصاویری را که برایتان خوشایند هستند در ذهن خود مجسم کنید. این تجسم هم شامل احساسات شما می شوند و هم افکارتان.
فکر کردن به چیزهای خوب و مثبت همچنین می تواند ضمیر ناخودآگاه رادر رسیدن به موفقیت ترغیب کند. شما این قدرت را دارید که افکار خودتان را انتخاب کنید. باید نسبت به چیزهایی که فکر می کنید، آگاه بوده و آنها را به طور کنترل تحت کنترل خود در آورید. به هر چیزی که فکر می کنید، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخوداگاه فرستاده می شود و ضمیر ناخودآگاه نیز آنرا به عنوان یک حقیقت میپذیرد. هیچ گاه به خودتان نگویید که: "من شکست می خورم"، "توانایی انجام این کار را ندارم"، و یا "قابلیت انجام چنین کاری را ندارم"؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه به سرعت آنرا باور کرده و به عنوان یک حقیقت آنرا می پذیرد.
همواره با خود تکرار کنید:
من میتوانم

به خدا نزدیک شو تا خدا هم به تو نزدیک شود.

از صمیم قلب به خدا اعتماد کن. و به اشراق خودت اتکا مکن. به هر راهی می روی او را در نظر آور ، تا او راه را برایت راست کند

اگر از موهبت غیب گویی برخوردار باشم و بر همه رازها و دانش ها واقف باشم ، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوه ها را بجنبانم، اما عشق نداشته باشم ... هیچ نیستم

تا تغییر نکنید و مانند یک بچه نشوید، به ملکوت خداوند داخل نخواهید شد.

عشق صبور است، عشق مهربان است، عشق حسود یا لاف زن، یا متکبر یا خشن نیست. بر راه خود اصرار نمی ورزد، کج خلق و زود رنج نیست، از اعمال پست و شیطنت آمیز شاد نمی شود، بلکه از حقیقت شاد می شود. همه چیز را تحمل می کند، همه چیز را باور می کند، به همه چیز امیدوار است، همه چیز را تحسین می کند. عشق هرگز پایان نمی پذیرد

به دست اوردن همه جهان چه سودی خواهد داشت، اگر انسان روحش را در این راه از دست بدهد؟

قضاوت نکنید، تا قضاوت نشوید. محکوم نکنید، تا محکوم نشوید. ببخشید، تا بخشوده شوید. بدهید تا به شما بدهند. با همان پیمانه که می بخشید، به شما خواهند بخشید.

هر چه می کنید با عشق بکنید

میوه روح، عشق، شادی، صلح، صبر، مهربانی، خیرخواهی، و خویشتنداری است و هیچ قانونی آن را نقض نمی کند

در دادن، شادی بیشتری نهفته است، تا در گرفتن

درباره هیچ چیز نگران نباش، اما هر درخواستی داری، آن را با دعا و تضرع و شکرگزاری به گوش خدا برسان

هر چه حقیقت دارد، هر چه افتخار آفرین است، هر چه حق است، هر چه پاک است، هر چه دوست داشتنی است، هر چه با شکوه است، اگر فضیلتی هست اگر چیزی در خور ستایش هست، به آنها فکر کنید

ملکوت خداوند در درون شماست

هیچ کس خدا را ندیده است، اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم، او در ما ساکن خواهد شد و عشق او در ما به کمال خواهد رسید

منتظر آن اتفاق خوب باش به محض اینکه آن اتفاق بیفتد تنهایی به روشنی درون تنهای به آرامش خیال تنهایی به تجربه ای شیرین تبدیل خواهد شد آن روز نزدیک است مسرور باش بخوان و با زندگی برقص راهی که تو خود را در آن پیدا کنی معجزه عشق است زیرا که تشنه به چشمه خواهد رسید دل مشتاق عاشق خواهد شد و درهای بسته یکی یکی باز خواهند شد بیدار خواهی شد درست مانند گلی کوچک که زیبایی خود را با شکوه و طنازی به تو دلبرانه پیشکش می کند خواهی شکفت در یک لحظه شگفت انگیز در حمایت عشق

هفت نصیحت از مولانا:
1- گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن (مثل رود)
2- باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید).3-اگرکسی اشتباه کرد آن را بپوشان (مثل شب)
4- وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)
5- متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک)
6- بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا )
7- اگرمی خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آینه)

اگر دورم زدیدارت ... دلیل بی وفایی نیست .....وفا ان نیست که من چشمم ترشود روز شب در پی یادت

قانون جذب می‌گوید:

..............................
«هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دست‌هایت خواهی داشت.» افکار و اندیشه‌ها قدرتی دارند که می‌توانند اشیاء و پدیده‌های جهان واقعی را بسازند و جذب کنند. «تو همه چیز را به طرف خودت جذب می‌کنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. مثل آهن‌ربا همه اینها را به طرف خودت جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.» آرزوها در سه گام به دست می‌آیند :
نخست : خواستن - «به دنیا فرمان بده»

دوم : باور - «باور داشته باش که به خواسته‌ات خواهی رسید ». سوم: تجسم - «احساس کن که به خواسته‌ات رسیده‌ای» احساس به فکر نیرو می‌بخشد. دنیا حسی است و تنها با تصور نمی‌توانی خواسته‌ات را به دست آوری. «پس از همین حالا احساس خوبی داشته باش.» تحقق آرزوها به نیرویی که به آنها می‌دهی بستگی دارد، پس هرگاه به اندازة کافی به افکار خود انرژی بدهی تحقق خواهد یافت


% عبارات تاکیدی چیست %

برای تغییر رفتار و یا تغییر باور و ذهنیت
باید یک سری
# جملات مثبت # رو
حداقل 21 تا 40 روز بطور منظم و
با توجه کامل و دقت ذهنی
تکرار کرد
تا ذهن بتونه اون مطلب رو باور و قبول کنه ....


نکته 1 راجع به عبارت تاکیدی :

عبارت رو بهتره خودتون بر اساس روحیات و اهداف خود بسازید.
یا از بین عبارات تاکیدی معرفی شده به شما
اون جمله ای رو انتخاب کنید
که بهتر میتونید باهاش ارتباط برقرار کنید ....
پس هیچ عبارتی رو به صورت طوطی وار بکار نبرید.

نکته 2:عبارات تاکیدی حتما باید بصورت عبارات مثبت ،در زمان حال و با حالت شکرگزاری باشد .....

ممکنه مفهوم ذهنی جمله شما مثبت باشه ولی اگر ظاهر جمله منفی باشه
این جمله بسیار اثر تخریبی و منفی روی ذهن شما خواهد داشت .....
دلیل، این است که ذهن ما مفهوم جملات را درک نمیکند
و فقط معنی لغوی جمله رو درک میکنه
و درکی از خواستن یا نخواستن شما نداره
فقط اون چیزی رو درک میکنه که شما درحال فکر کردن بهش هستید .....

بعنوان مثال :

من امروز دروغ نمیگویم

جمله ای کاملا منفی است
ذهن شما فقط به مفهوم "دروغ " توجه دارد
باید بگید
# من امروز سعی میکنم راست ترین جملات را بکار ببرم #


و جملات باید بصورت حال و باحالت شکرگزاری باشد
یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بطور مثال شما دوست دارید خانه بخرید
یا سلامتی تون رو ارزو دارید

باید جمله مثبتت تون با شکرگزاری و در حال بیان شود
یعنی نگید من در اینده سلامتی ام رو بدست بیارم
یا در آینده خانه بخرم

اما سوال؟؟
(مثلا من چطور بگم من الان حالم خوبه
یا من الان خانه دارم؟ در حالیکه دارم درد رو تحمل میکنم یا خونه ای در کار نیست)
پاسخ:کاملا درسته
جمله تاکیدی باید طوری بیان شود که در عین حال که به زمان حال نوشته شده به خودمون دروغ هم نگفته باشیم.

مثلا در مورد مثال بالا باید بگیم:

(خدایا ازاینکه که به تک تک سلولهای بدنم دستور دادی خودشون رو ترمبم کنند و من هر لحظه نسبت به لحظه قبل سالم تر میشوم از تو سپاسگزارم؛

یا در مورد خانه باید گفت :
خدایاشکرت که در همین لحظه تمام کائنات در حال تکاپو هستند تاشرایط خرید
بهترین خانه رو با بهترین شرایط برای من فراهم کنند و من به خانه دلخواهم دسترسی پیدا کنم.)


نکته 3:
تکرار جملات تاکیدی نباید بصورت طوطی واری و لقلقه زبان باشه
باید با حضور کامل ذهن و قلب باشه تا بتونه تاثیر گذار باشه
هر روز چند مرحله و هر مرحله چند بار تکرار کنید .
اونقدر تکرار کنید تا احساس کنید مفهوم جملات رو دارید با پوست و گوشتتون احساس میکنید؛



جملات تاکیدی باید طوری بیان شوند که به خواسته ات رسیده ای وبا شور وشوق در حال استفاده از ان هستی .


ساختار گیتی به گونه ای هست

که باز خورد ریز ترین رفتارما به خود ما بر میگردد

شک نکنید

زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ , ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﯿﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﻭ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﯿﺪ
ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ , ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺸﯿﺪ
ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ , ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺷﻤﺎﺭﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﻩ , ﻧﯿﺎﺯ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﺵ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻋﺚ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺷﻪ
ﻭﺳﻮﺍﺱ ﻓﮑﺮﯼ , ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪﯼ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﺘﻮﻥ ﺑﺮﺳﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯﺵ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﯾﺪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ

میگفت: « حالم از این حرفها بهم میخوره. واقعاً عصبی میشم وقتی که میشنوم یا میخونم که اگه یه مدتی به خواسته یا هدفت فکر کنی هر روز و هر شب به خودت تلقین کنی و تجسمش کنی از جایی که فکرش و نمیکنی به آرزوت میرسی و اون رو جذب میکنی. اینا همش یه مشت دروغه که تحویل ما میدن .من همۀ این کارها رو کردم هر تلقین و هر تجسمی رو که فکر کنی انجام میدهم اما به خواستهام دست نیافتم و هیچ کدوم نشد که نشد.»
همیشه یادتان باشد قبل از اینکه به وسیلهای بدگمان شوید و آن را ناکارآمد بخوانید با خود فکر کنید که شاید من طرز به کارگیری آن را نمیدانم.
اگر ما پشت اتومبیلی مینشینم اما نمیتوانیم آن را روشن کنیم و راه بیاندازیم قبل از آنکه این ماشین را بیمصرف تلقی کنیم باید فکر کنیم که شاید خودمان طرز کارش را نمیدانیم. :|
گاهی ما طرز کار قانون جذب را هم نمیدانیم.
فکر شما قدرت جذب دارد و به هر چه فکر کنید با انرژی که به عالم تابش میکنید آن را جذب میکنید، اما فکر داریم تا فکر.
همانطور که آهنربا قدرت جذب آهن دارد فکر شما هم قابلیت جذب دارد. اما مطمئناً قدرت همۀ آهنرباها در جذب و ربایش آهن یکسان نیست.
برخی از آنها بسیار ضعیف هستند و اگر در فاصلۀ بسیار نزدیکی با برادههای آهن قرار بگیرند آنها را جذب میکند اما برخی از آهنرباها نیز فوق العاده قوی هستند و می توانند قطعههای سنگین آهن را از جا کنده و به سوی خود بکشند.
حال ممکن است کسی که شنیده باشد آهنربا با مغناطیسی که دارد می تواند جذب کند آهنربای ضعیفی را در فاصلۀ ضعیفی از یک قطعه آهن بزرگ قرار دهد و بگوید پس چرا جذبی رخ نمیدهد و بعد با خود بیاندیشد که همۀ اینها دروغ است و در فیزیک عمری به ما دروغ گفتهاند! :|
توجه داشته باشید که اگرچه اینکه پیوسته در قانون جذب میگویند به هرچه فکر کنی آن را جذب میکنی حرف درستی است اما این فکر باید قوی باشد. هرچه قدرت فکر و تابش انرژی و مغناطیس شما بیشتر باشد قابلیت، شدت و سرعت جذبتان نیز بیشتر خواهد بود.
این توقع بیجایی است که شما بخواهید با افکار ضعیف جذبهای قوی را تجربه کنید.
برای قوی شدن فکر و افزایش توان جذب سه راز طلایی، وجود دارد.

باید به خود قول بدهید که این سه نکته را به طور جدی رعایت کنید و پس از آن انتظار جذب داشته باشید.
راز اول : فکر باید روند یکنواخت مثبت داشته باشد.
متأسفانه خیلی از کسانی که به اهداف و آرزوهایشان کم و بیش فکر می کنند روند یکنواختی ندارند.
گاهی به شیوۀ مثبت و گاهی به گونهای منفی فکر میکنند.
صبحها تجسم می کنند که از خود خانه یا مغازهای دارند و شبها با خود میگویند:« مگر دیگر با این شرایط اقتصادی میشود خانه یا مغازهدار شد!»
صبحها دعا میکنند که خدایا به من همسر خوبی عطا کن و شبها با خود اینطور فکر میکنند که من میدانم که آخرش هم ازدواجم جور نمیشود.
صبحها برای بهبود بیماریشان تلقین میکنند که من در سلامت کامل جسمی به سر میبرم اما شبها اینطور فکر میکنند که بیماریشان خوب بشو نیست.
دقت کنید که شما باید که هر بار که به خواستهتان به شکل ارادی فکر میکنید و یا اینکه به ذهن تان خطور میکند باید به شیوهای مثبت دربارۀ آن فکر کنید و به آن انرژی بدهید.
اینکه شما روزی مثبت و روزی منفی باشید مثل این است که یک روز گیاهی را که قصد پرورشش را دارید آب بدهید و روزی دیگر با لگد به آن بکوبید.

راز دوم: فکر باید با باور و ایمان باشد.
اگر توجه کنید میبینید که وقتی شما برای رفتن به مقصدی از مسیری دارید میروید که چندان به درستی آن مسیر مطمئن نیستید ناخودآگاه گامهایتان سست و کند است.
اما اگر اطمینان داشته باشید که مسیر درست است قدمهایتان را محکمتر و پرانرژیتر برمیدارید.
فکر کردن به خواستههایتان نباید با شک و تردید همراه باشد که این قابلیت جذبتان را بسیار ضعیف میکند.
اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که در هنگام تلقین و تجسم اهدافتان اینطور فکر میکنید که آیا واقعاً میشود باید بدانید که نمیشود.
اگر میخواهید قانون جذب را محک بزنید و ببینید که آیا مؤثر واقع میشود یا خیر من به شما اطمینان می دهم که نمیشود.
اگر از اکنون از شما بپرسند که آیا لباسی به تن دارید قاطعانه پاسخ میدهید: بله. وقتی به خواستههایتان نیز فکر میکنید باید مانند لباسی که اکنون به تن دارید در ذهنتان ببینید که به هدفتان دست یافتهاید.

راز سوم : فکر باید استمرار داشته باشد.
توجه داشته باشید که هر ضعیفی با تکرار قوی میشود. وقتی شما الان به هدفتان میاندیشید صرفاً یک موج بسیار ضعیف را تابش می کنید و بدیهی است که چنین تابشی قدرت و قابلیت جذب ندارد.
این فکر را باید تکرار کنید. صبح ، ظهر ، شب و پیوسته باید در ذهنتان باشد. متأسفانه ما معمولاً چند روزی را با هیجان کاری را انجام میدهیم و پس از مدتی آن را رها میکنیم.
این برای کار کردن قانون جذب کفایت

ﻣﺘﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺳﻮﺍﻝ ...
ﺳﻼﻡ ﻣﻦ ﺷﻜﻲ ﺩﺭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﻱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻓﻘﻂ ﺳﺌﻮﺍﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎﻱ " ﻣﺴﻴﺮ " ﺭﺳﻴﺪﻧﻪ، ﻣﺜﻼ ﻋﻘﻞ ﺍﺳﺘﺪﻻﻟﻲ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﻱ ﻳﻚ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻭﺭﺯﺷﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺗﻤﺮﻳﻦ ﻭ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﺑﺨﻮﺍﻳﻢ ﺍﺯ ﺟﻨﺒﻪ ﻱ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﺴﻲ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ، ﺍﻳﺎ ﺑﺎ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻴﺸﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮﻩ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﻭ ﺍﺳﻮﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻼﺵ ﻛﻤﺘﺮ ﺑﻬﺶ ﺭﺳﻴﺪ ! ؟ ﻳﺎ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻣﺜﺒﺖ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﺑﺮﮒ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻴﺸﻪ
ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻝ ...
ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﮏ ﺍﺯﻣﺎﯾﺶ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ .
ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﺪﻧﺴﺎﺯﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻥ 5 ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﻡ ﺑﻪ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﻗﺒﻠﯽ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺛﺒﺖ ﮐﻨﺪ . ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻧﺸﺪ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻭﺯﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ 5 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺍﺯ ﺭﮐﻮﺭﺩﺵ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻭﺯﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩ . ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺍﻣﺮﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻃﺮﺍﺣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺟﺎﻟﺐ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻮﺩ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻏﻠﻂ ﺑﻪ ﻭﺯﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺯﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺮ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ 5 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺍﺯ ﺭﮐﻮﺭﺩﺵ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﻭﻡ ﻧﺎﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺭﮐﻮﺭﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﯿﺰﺍﻥ 5 ﮐﯿﻠﻮﮔﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺍﻭﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ )) ﺑﺎﻭﺭ (( ﻭﺯﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ .
ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻃﺮﺯ ﺗﻔﮑﺮ ﯾﮏ ﻭﺯﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺭﮐﻮﺭﺩﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺨﺖ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺴﯿﺮ ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺳﺨﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻼﺵ ﻭ ﮐﻮﺷﺸﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺍﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎﺷﻪ . ﻧﻮﻉ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﺎ ﺑﺮ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ . ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﺎ ﺭﻭﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺍﻧﺪﺷﯽ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﻗﻄﻌﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺧﯿﺮﻩ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻭﺭﺩ . ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﺎﻓﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺷﺎﯾﺪ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺻﺮﻑ ﻣﯿﮑﻨﻪ . ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﮐﺎﺭ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺻﺮﻑ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﯿﺸﻪ . ﭘﺲ ﻗﻄﻌﺎ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﻓﮑﺮ ﻭ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻼﺵ ﺧﺸﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺻﺮﻑ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻨﺎ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺎﺭ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﺎﺭ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺴﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﺜﻼ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﺴﻠﻪ ﺳﺨﺖ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺎﺭﻭ ﺯﺩﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯿﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﯾﺪ ﻭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﻭ ﺛﺒﺖ ﮐﻨﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺜﺒﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﺻﺮﻑ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻮﻋﯽ ﺗﻼﺵ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﺑﺪ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﺨﺮﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...

جملات تاکیدی

ضمیر ناخودآگاه قسمتی از ذهن هست که بر اساس نظریه های دانشمندان علوم ذهنی این قسمت در نیمکره راست مغز قرار دارد.

ضمیر ناخوآگاه قدرتی ماورای تصور را دارد که بر این اساس در زمان های قدیم این ضمیر را خدای درون. غول چراغ جادو و یا راهنمای درون و ... اسم گذاری کرده بودند...

اما موضوعی که مطرح می کنیم این هست که قطعا همه ی دوستان با جملات تاکیدی آشنایی دارند.
@ جملات تاکیدی یکی از راههای پروگرمینگ ضمیرناخوآگاه هستش و می تواند باور های معیوب را از ضمیر ناخودآگاه پاکسازی کند و نهال باورهای جدید را در آن بکارد...
جملات تاکیدی همان جملات مثبتی هستند که بصورت مداوم تکرار می شوند تا در ضمیر ناخوآگاه بارگذاری و اجرا شود...

اما به راستی جملات تاکیدی چگونه عمل میکنند؟
مکانیزم اجرایی شدن این جملات چگونه هستند؟

در ذهن انسان قسمتی به عنوان ضمیرناخوداگاه وجود دارد ک کاملا نا آگاه هست از افکار و باورهایی که در آن وارد می شوند.

ضمیر نا خود آگاه مثل یک ضبط صوت می ماند.
وقتی دکمه رکورد را فشار دهیم ،تمام صداها را بدون سانسور و فیلتر ضبط خواهد کرد...ا
اگر فحش دهیم ضبط می کند...اگر جملات خوب و مثبت بزنیم باز هم ضبط خواهد کرد...بعد از توقف ضبط کردن، هر آنچه را که رکورد کرده برای ما پخش می کند. بدون هیچ کم و کاستی...

دقیقا ناخودآگاه ما هم به این شکل هست:

هر چیزی به خوردش دهیم فورا می پذیرد...

هر انچه ک تکرار شود برای ناخوداگاه، تبدیل به باور می شود...

با تکرار کردن جملات تاکیدی،به مرور در ناخودآگاه ثبت می شوند و تبدیل به باور جدیدی خواهند شد و هر آنچه را باور کنیم، فورا در زندگی ما محقق می شود ...

ضمیر ناخودآگاه،پلی بین جهان مادی و جهان متافیزیک هست...وقتی یک باوری در ذهن ناخوداگاه ایجاد شود ،به سرعت انرژی ها و فرکانس هایی همسو با آن باور از ضمیر ناخودآگاه ما ساطع می شود به جهان هستی...و طبق قوانین انرژی ها که موسوم به قانون جذب و قانون فرکانس هست،این انرژی های ساطع شده از ذهن ما،به سرعت انرژی های مشابه را جذب زندگی ما خواهد کرد ...

1 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﯾﮏ ﻋﮑﺲ
( ﺗﺼﻮﯾﺮ ) ﺑﺮ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ 1000 ﺟﻤﻠﻪ
ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ ؟
.2 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻦ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻮﺷﺘﻦ
ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻭ ﺟﻤﻼﺕ 75 % ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ؟
.3 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﺑﺮ 99 ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ؟
.4 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﯿﺰ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺑﻪ
ﺷﻤﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ؟
.5 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﺠﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ
ﻫﺪﻑ ﺧﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭ
ﺍﺳﺖ ؟
.6 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﻨﻈﻢ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺗﻤﺎﺭﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ
ﺧﻠﻖ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺣﺪﻭﺩ 40 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻮﺛﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﻤﺎﻥ
ﺗﻤﺮﯾﻨﺎﺕ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؟
.7 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﻗﻮﻩ ﯼ ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ
ﻭ ﺗﻌﻘﻞ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺿﻤﯿﺮ ﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﻧﺪﻩ
ﺍﺳﺖ ؟
.8 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻞ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺎ ﺑﺎ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ،
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﺳﺖ ؟
.9 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 80 % ﻣﺮﺩﻡ ﺟﺎﻣﻌﻪ
ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭﮎ ﻭ ﻫﻀﻢ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺟﺬﺏ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ؟
.10 ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻓﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ
ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

چرا خداوند خواسته هایم را به من نمیدهد ؟!؟!؟!

*کدوم قسمت بدنت درد می کنه؟

طبق طب سنتی ژاپنی که روشی معجزه آسا در درمان بیماری هاست، فقط کافیه اون عضو بدنت را روی عکس زیر پیدا کنی وهمونجا رو ، مدت دو دقیقه به مدت ده روز ،رو نقاطی از بدن را که درد میکند را با فشار دادن نواحی مشخص شده در عکس بهبود ببخشید.همچنین محققان علوم پزشکی اعلام کردند،ماساژ دست .نقش موثر و مهمی در سلامت کل بدن دارد.و نقشی تعیین کننده ای در آرامش و سلامت انسان دارد، به نحوی که هرگونه خستگی و ناراحتی و درد در بدن را بلافاصله درمان میکند، برای امتحان .. اونجایی که برای چشم هست فشار بدید ،نگه دارید زیر چشم سمت راست درد میگیره..

*روش ماساژ سر انگشتان ..

ماساژ سر انگشتان یکی از بهترین شیوه‌ها برای ایجاد بهبود در جریان گردش خون در اندام‌ها و اعضای بدن است.که می‌تواند جریان گردش خون را در تمامی بدن تقویت کند و تمامی انرژی و قوای بدن را تقویت و بیماری های زیر را درمان کند..

اگر گاهی عصبانی یا نا آرام هستید،
این تکنیک ژاپنی به شما کمک میکنه که به آرامش برسید.
هر کدام از انگشتهای دست مسؤلیت یک احساس رو به عهده داره:

1- انگشت شصت مسؤل دلشوره
2- انگشت اشاره مسؤل ترس
3-انگشت وسط مسؤل عصبانیت
4 -انگشت انگشتری مسؤل ناراحتی
5 - انگشت کوچک مسؤل استرس هستند.

کافیست هر کدام از انگشتها رو به مدت یک دقیقه فشار دهید.
خیلی سریع بدن شما آرام میشه. و مشکلتان حل میشود

این دو روش را امتحان کنید تا معجزه درمانی آن را ببینید.

#‏کائنات‬ از طریق قانون جذب، همه چی به همه کس می‌دهد. تو توانایی این را داری که هر آن چه دلت می‌خواهد انتخاب کنی. دلت می‌خواهد همه چیز به حد کافی برای تو و هر کس دیگری وجود داشته باشد؟ سپس همین را انتخاب کن و بدان که "وفور نعمت در همه چیز وجود دارد"، "موجودی بی‌حد و حصر است"، "یک عالم شکوه و جلال وجود دارد".
‫#‏راندا_برن‬‫#‏راز‬‫#‏راز_جهان‬‫#‏وفور_نعمت‬‫#‏قانون_جذب‬

آیا تا به حال پیش آمده است جمله افرادی را که تو نزدیک هستند، برای‌شان تمام کنی یا هم‌زمان هر دوی شما چیزی مشابه به زبان بیاورید؟ این مورد اتفاقی نیست، بلکه ارتباط است! این نمونه‌ای عالی است که نشان می‌دهد ما واقعا به اطرفیان خود متصل هستیم.
‫#‏جک_کنفیلد‬‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬‫#‏قانون_جذب‬‫#‏جذب‬‫#‏انرژی‬

• فکر کردن در مورد بیماری، توجه به آن و ابراز داشتن باعث می‌شود، بیماری در بدن حفظ شود. اگر کمی ناخوش هستی، اصلا حرفش را هم نزن، مگر دلت بخواهد بیمارتر شوی. وقتی به افرادی که راجع به بیماری‌شان حرف می‌زنند گوش بسپاری، به بیماری آنان انرژی اضافه می‌کنی. در عوض مسیر صحبت را به موضوعات خوب تغییر بده و قویا فکر کن که این افراد را در سلامت کامل می بینی.
• به پیام‌های مردم جامعه در مورد بیماری و پیری گوش نکن. پیام‌های منفی هیچ نفعی به حال تو ندارد.
‫#‏راز‬‫#‏راندا_برن‬‫#‏قانون_جذب‬‫#‏سلامتی‬‫#‏تندرستی‬

هیچ قطعه اضافه‌ای در کائنات وجود ندارد. هر کسی در این دنیاست تا جا و مکانی را پر کند و هر تکه‌ای باید در پازلی بزرگ جا بگیرد.
(دیپاک چوپرا)   

‫#‏جک_کنفیلد‬ ‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏جذب‬ ‫#‏انرژی‬


   • تاثیر دارونما، نمونه‌ای از قانون جذب در عمل است. وقتی بیماری واقعا باور کند که قرص شفابخش است، هر آن چه را باور کند، دریافت می‌دارد و شفا می‌یابد.
• "تمرکز روی سلامت کامل " کاری است که می‌توانیم در حق خود انجام دهیم. علی‌رغم هر آن چه در ظاهر رخ می‌دهد.
• خنده لذت را جذب و منفی‌گرایی را رها می‌کند و به شفا بخشی معجزه‌آسایی منجر می‌شود.
‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬



من اعتقاد دارم و می‌دانم که هیچ چیز لاعلاج نیست. در هر مقطع زمانی، هر نوع بیماری به اصطلاح لاعلاج، معالجه شده است. من در ذهنم در دنیایی که آن را خلق می‌کنم، لفظ "لاعلاج" وجود ندارد. در این جهان فضا برای همه فراوان است. پس بیا و به من و به کسانی که اینجا هستند، ملحق شو. این جهانی است که هر روز در آن ‫#‏معجزه‬ رخ می‌دهد. دنیایی است سرشار از ‫#‏وفور_نعمت‬ و جایی که تمام چیزهای خوب درون خودت وجود دارد. مثل ‫#‏بهشت‬ به نظر می‌رسد، نه؟ چرا، به نظر می‌رسد.
‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬



هیچ قطعه اضافه‌ای در کائنات وجود ندارد. هر کسی در این دنیاست تا جا و مکانی را پر کند و هر تکه‌ای باید در پازلی بزرگ جا بگیرد.
(دیپاک چوپرا)   

‫#‏جک_کنفیلد‬ ‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏جذب‬ ‫#‏انرژی‬


   • تاثیر دارونما، نمونه‌ای از قانون جذب در عمل است. وقتی بیماری واقعا باور کند که قرص شفابخش است، هر آن چه را باور کند، دریافت می‌دارد و شفا می‌یابد.
• "تمرکز روی سلامت کامل " کاری است که می‌توانیم در حق خود انجام دهیم. علی‌رغم هر آن چه در ظاهر رخ می‌دهد.
• خنده لذت را جذب و منفی‌گرایی را رها می‌کند و به شفا بخشی معجزه‌آسایی منجر می‌شود.
‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬




ماجرای من در دهم مارس 1981 رخ داد؛ روزی که واقعا کل زندگی‌ام را متحول کرد؛ روزی که هرگز فراموشش نمی‌کنم. هواپیمایم سقوط کرد. کارم به بیمارستان کشید و تمام بدنم فلج شد. ستون فقراتم آسیب دیده بود. مهره‌های اول و دوم گردنم شکسته بود. حرکت غیرارادی قورت دادن در من از بین رفته بود. نمی‌توانستم چیزی بخورم یا بنوشم. پرده دیافراگمم هم پاره شده بود. نمی‌توانستم نفس بکشم. تنها کاری که می‌توانستم بکنم باز و بسته کردن چشمانم بود. به هر حال پزشکان گفتند که تا آخر عمر زندگی گیاهی خواهم داشت و تنها کاری که قادر خواهم بود انجام دهم، چشمک زدن است. این تصویری بود که آن‌ها از من دیدند. اما طرز فکر آنان مهم نبود. اصل مطلب این بود که من چه فکری می‌کردم. من تجسم می‌کردم که دوباره آدمی معمولی شده‌ام و از بیمارستان، پا به بیرون می‌گذارم.

در بیمارستان تنها چیزی که داشتم کار می‌کرد، ذهنم بود. و و قتی کسی ذهنش را داشته باشد، می‌تواند دوباره کارها را ردیف کند.
به من دستگاه تنفسی وصل کرده بودند و اعتقاد داشتند که به دلیل پارگی دیافراگم هرگز نخواهم توانست خودم نفس بکشم. اما صدایی ضعیف مرتب به من می‌گفت: "عمیق نفس بکش. عمیق نفس بکش" و بالاخره دستگاه را از من جدا کردند. آن‌ها برای توضیح کم آورده بودند. من نمی‌توانستم اجازه دهم چیز دیگری حواسم را از بینش یا هدفم دور کند.
من برای خود هدفی معین کرده بودم مبنی بر این‌که روز کریسمس پایم را از بیمارستان بیرون بگذارم و این کار را هم کردم. من با دو پای خودم از بیمارستان بیرون رفتم. آن‌ها گفتند نمی‌شود چنین کاری انجام شود و آن روزی است که هرگز فراموشش نمی‌کنم.
خطابم با مردمی است که هم‌اکنون در بیمارستان هستند و به نحوی درد می کشند، اگر من می‌خواستم زندگی‌ام را خلاصه کنم و برای مردم بگویم که چه کارهایی می‌توانند در زندگیشان انجام دهند، فقط در شش کلمه خلاصه می‌شد:
"بشر همان می‌شود که درباره‌اش فکر می‌کند."
موریس گودمن (نویسنده و سخنران بین المللی)
‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬

همه چیز انرژی است.
هر چیزی انرژی است.
انرژی نه ایجاد می‌شود و نه از بین می‌رود.
انرژی علت و معلول خودش است.
انرژی به طور یکنواخت در همه جا و همه موقع وجود دارد.
انرژی به طور مدام در حال حرکت است و هرگز نمی ایستد.
انرژی تا ابد حرکت می‌کند و از شکلی به شکل دیگر در می‌آید.
انرژی افکار را دنبال می‌کند.
‫#‏جک_کنفیلد‬ ‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏جذب‬ ‫#‏انرژی‬

به خاطر داشته باش، زمان و اندازه در عالم مفهومی ندارد و شفای یک بیماری به سادگی خوب شدن یک جوش است و روندی مشابه دارد؛ تفاوت در ذهنیت ماست. بنابراین اگر ناخوشی به سراغت آمد، آن را در ذهنت به اندازه یک جوش کوچک کن، تمام افکار منفی را رها کن و سپس روی سلامتی کامل خودت متمرکز شو.
‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬

تو انرژی هستی
تو از همان چیزی ساخته شده‌ای که خورشید و ماه و ستارگان ساخته شده‌اند. تو بسته ای متحرک و گویا از انرژی و نیرویی هوشمند به شکلی انسانی هستی. تو از سلول‌هایی ساخته شده‌ای که آن‌ها از اتم ساخته شده‌اند و اتم‌ها هم از ذرات درون اتمی. ذرات درون اتمی چه هستند؟ انرژی!
‫#‏جک_کنفیلد‬ ‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏جذب‬ ‫#‏انرژی‬

آن چه را می‌خواهی از قبل مجسم کن

آن چه را می‌خواهی از قبل مجسم کن که مال تو شده است. بدان که سرانجام به سراغ تو می‌آید. پس بگذار بیاید. بابت آن خودت را ناراحت و نگران نکن. فکر کن که آن مال تو شده است و از قبل صاحب آن بوده‌ای.
رابرت کالی بر (1950-1885)
‫#‏راز‬‫#‏راندا_برن‬‫#‏قانون_جذب‬‫#‏گام_دوم‬‫#‏ایمان‬‫#‏باور‬

#‏شفابخشی‬ از طریق ذهن توام با دارو تاثیری هماهنگ کننده دارد. اگر درد مطرح باشد، دارو درد را مرتفع می‌کند که برای فرد فرصتی پیش می‌آورد تا حواسش را متوجه تندرستی‌اش کند. تفکر تندرستی کامل چیزی است که هر آدمی می‌تواند بدون توجه به این‌که در اطرافش چه می گذرد، به طور خصوصی در درون خودش انجام دهد.

‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬

#‏کائنات‬ شاهکاری از وفور نعمت است. وقتی خود را در اختیار احساس وفور نعمت کائنات قرار دهی، ایجاد لذتِ برکت و تمام چیزهای معرکه‌ای را که عالم برای تو دارد – تندرستی، ثروت و سرشت خوب – تجربه می‌کنی. اما وقتی وجود خودت را با افکار منفی مسدود می‌کنی، دچار احساس ناراحتی، درد، رنج و غصه می شوی که سپری کردن هر روزت دردناک و پر از رنج است. (لیزا نیکولز)

‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬

مساله را این گونه در نظر بگیر – این مورد خیلی شبیه انتقال و دریافت امواج رادیویی است. فرکانس تو باید با فرکانس هر آن چه دلت می‌خواهد دریافت کنی، جور باشد. تو نمی‌توانی طول موج 98.7 را روی اف‌ام بگذاری و انتظار داشته باشی ایستگاهی را که روی موج 103.3 است، بشنوی. چنین چیزی امکان ندارد.
‫#‏انرژی‬ تو باید با فرکانس انرژی فرستنده جور و هماهنگ باشد. بنابراین، برای این‌که انرژی مثبت به سوی خودت جذب کنی، باید ارتعاش خود را با فرکانس مثبت هماهنگ کنی.

‫#‏جک_کنفیلد‬ ‫#‏کلید_کاربردی_قانون_جذب‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏جذب‬

گزارش گفتگوی صوتی صفحه راز
جلسه دوم: "گام اول: درخواست"

مروری بر صحبتهای جلسه اول و منطق قانون جذب:
اگر با استفاده از قانون جذب به شاد بودن برسیم، سهم بسیار بزرگی از این قانون رو کسب کردیم.

گام اول درخواست:
آرزوها، خواسته‌ها و آن‌چه که دوست دارید رو درخواست کنید. این درخواست می تونه از طریق تفکر و تصویرسازی هم به دست می آد. اما نوشتن آرزوها و درخواست‌ها نیرو و حسی قویی ایجاد می کنه. برای همین پیشنهاد می‌شه که درخواستهاتون رو یادداشت کنید.
درخواست باید همراه با تعیین جزییات و بصورت شفاف بیان بشه.
برای مثال: من دوست دارم زندگی خوبی داشته باشم. این یک درخواست هست، اما شفاف نیست! خوب بودن رو با مشخص کردن جزییاتش، شفاف کنید.
برای بررسی درخواست، خودتون رو در طرف مقابل قرار بدید و ببینید می تونید درخواست رو برآورده کنید. آیا جزییات درخواست کامل هست؟
نوشتن درخواست‌ها و خوندن اونها کمک می‌کنه که جزییات درخواست بهتر مشخص بشه.
پیشنهاد شخصی من این هست که حتما دفتر آرزوها رو تهیه کنید و درخواست‌هاتون رو یادداشت کنید. یک دفتر یا دفترچه خاص تهیه کنید و درخواست‌هاتون رو ثبت کنید.
پیشنهاد می‌شه در زمان نوشتن درخواست، تاریخ نوشتن رو هم ذکرکنید. این موضوع در گام دوم، باور می تونه مورد استفاده قرار بگیره.

سوال: آیا گذشت زمان از درخواست، باعث نا امیدی نمیشه؟ (چون در کنار درخواست تاریخ زده می‌شه؟)
پاسخ: اگر با دید مثبت اندیشی پیش بریم و به این موضوع نگاه کنیم، باید به دنبال علت باشیم و پس از بررسی موضوع دلیل رو پیدا کنیم. مطالعه مجدد کتاب راز، یا مشاهده فیلم راز، کمک بسیار زیادی در روند جذب خواهد داشت و پیشنهاد می‌شه که حداقل سالی یک‌بار این کتاب خونده بشه یا فیلم راز دیده بشه.

نحوه ثبت درخواست در دفترچه:
1- درخواست باید به زبان حال نوشته بشه. دلیل نوشتن به زمان حال: وقتی چیزی رو دارید از وجود داشتن اون موضوع انرژیی رو به کائنات ارسال می‌کنید و این موضوع باعث می‌شه موتور کائنات برای برآورده کردن خواسته شما به حرکت در بیاد.
2- نوشتن درخواست باید همراه با شکرگزاری باشه. شکرگزاری در تمامی ادیان و در تمامی فرهنگ‌ها، یک حس مثبت است و باعث تولید یک موج و انرژی مثبت می‌شه.
مثال: خدایا بابت بدن سالمی که دارم، تو را شکر می‌گویم و ...
پیشنهاد می‌شه بخش انتهایی درخواست، هدف از به دست آوردن اون درخواست باشه.
مثال: به دست آوردن آرامش و زندگی آرام، راحتی و انجام کارهای شخص و روزانه و ...

مثال در خصوص ثروت:
خدایا بابت ثروتی که دارم تو را شکر می‌گویم و دوست دارم که دو حساب بانکی با میزان ... داشته باشم و با اون بتونم خونه، ماشین، ... و فراهم کردن امکانات برای زندگی خودم و خانواده‌ام.

در پاسخ به این‌که نوشتن به زمان حال رو بعضی از افراد قبول ندارند یا حس خوبی ندارن:
استفاده از قانون جذب زمانی پاسخگو خواهد بود که ما در زندگی خود روند نرمالی رو در پیش داشته باشیم. ذهنیت منفی وجود نداشته باشه، باور اشتباهی وجود نداشته باشه و ...
قبل از ورود و پرداختن به قانون جذب، باید تمام مسائل ذهنی رو حل کرده باشیم و بعد وارد این موضوع بشیم تا بتونیم افکار صحیحمون رو به اجسام و به خواسته هامون تبدیل کنیم.
اگر من در شرایط نرمالی وارد قانون جذب شدیم و از لحاظ ذهنی آمادگی لازم رو داشته باشیم، پس ایمان به قانون جذب هم وجود داره و در پس زمینه و ناخودآگاه ذهنم موضوع منفی وجود نداره، پس می تونم جملاتم رو به زمان حال بنویسم و بیشترین انرژی رو بیرون می دم و اون درخواست رو جذب می‌کنم.
در خصوص افرادی که به تازگی با این قانون آشنا شدن، پس چی کار باید کرد؟ برای این افراد همونطور که در بحث جملات تاکیدی صحبت می‌شه که اگر ذهنیت منفی وجود داره، به جای زمان حال گفتن، از روش "در مسیر" یا "در روند" استفاده کنید.
مثال: خدایا بابت بدن سالمی که دارم، تو را شکر می‌گویم و ...
اگر یه ندای درونی به شما می گه که نه اینطور نیست، تو بدنت سالم نیست و ...، پس باید از روش دوم نوشتن استفاده کنید.
خدایا از این‌که در مسیر، یا در روند کسب سلامتی هستم تو را شکر می‌گویم و ...

من چه چیزی رو درخواست دارم؟
گاها با توجه به مسائلی که در زندگی هر شخصی وجود داره، ممکنه در پاسخ به سوال این‌که به دنبال چه چیزی هستی؟ نتونیم جواب مناسبی رو پیدا کنیم! یا به اصطلاح مسیر زندگی رو گم می‌کنیم.
اگر این موضوع برای شما رخ داده باشه، امکان استفاده از قانون جذب میسر نیست، چون اولین گام استفاده از این قانون درخواست کردن هست.
پیشنهاد می‌شه از کتاب "اگر می‌دانستم چه می‌خواهیم" استفاده کنید تا بتونید مسیر زندگیتون رو پیدا کنید.

درخواست کردن از طریق تضاد، برگرفته از کتاب قانون جذب هست و روشی برای پیدا کردن درخواست‌ها.
گاهی پیش می آد که، ناخواسته‌های ما بیشتر از خواسته‌های ما هست، برای همین می‌شه با استفاده از افعال متضاد نخواستن ها رو به خواستن تبدیل کرد.
من نمی خوام در امتحان رد بشم، من نمی خوام فقیر باشم، من نمی خوام ....
برای کشف خواسته‌ها، یک جدول با دو ستون بکشید، در یک سمت نخواستن ها و در سمت مقابل تضاد رو بنویسید.
من می خوام در امتحان قبول بشم، من می خوام ثروتمند باشم، من می خوام ...

مثالی از درخواست در زندگی:
جشن تولد شما برگزار شده، دوست دارید که یک کادوی خاص رو دریافت کنید و اتفاقا در زمان برگزاری هم همون کادو رو دریافت می‌کنید. این نمونه واقعی درخواست کردن هست.

سوال: یه وقتهایی چیزهایی رو دریافت می‌کنیم که اصلا درخواستی انجام نشده، مثل سورپرایزهایی که برای ما پیش می آد، با این‌که درخواستی راجبش نداشتیم یا فکری نداشتیم، مثل یک اتفاق یا یک هدیه؟ این رو چطوری می‌شه تفسیر کرد؟
پاسخ: به نظر من سورپرایز اون چیزی است که ما قلبا و از قبل دوست داشتیم که داشته باشیم و در پس زمینه ذهنی این درخواست رو داشتم و حالا سورپرایز میشم و می بینم که درخواست مون فراهم شده.

سوال: در زندگی اتفاقاتی می افته که مسیر زندگی ما رو عوض می کنه و وقتی بعدا بهش فکر می‌کنیم می بینیم که اصلا به همچین چیزی فکر نکردیم و اصلا چیزی در پس زمینه ذهنی هم نداشتیم، پس چرا اون اتفاقات افتاده؟
پاسخ: دنیای ما دنیای ارتباط و روابط هست و همه چیز با هم در ارتباط. هیچ چیز در این دنیا تصادفی نیست. برای مثال این موضوع می‌تونیم به "اثر پروانه‌ای" اشاره کنیم. و از دیدگاه قانون جذب ما می تونیم در زندگی دو روند پیش بگیریم:
اول، مطابق با آن‌چه در زندگی اتفاق می افته پیش میریم. خودمون رو در دریای زندگی شناور می‌کنیم تا موجها ما رو به سمتی ببره، به ساحلی زیبا یا به جایی که اصلا مناسب ما نیست.
دوم: درخواست کن، اقدام کن و مطابق اون پبش برو. در این روش، روند زندگی رو منطبق با درخواست پیش می‌بریم.
اقدام حتی می‌تونه عملی نباشه، ممکنه اقدام ذهنی باشه.

سوال: یه وقتهایی بین دو مسیر نمی تونیم انتخاب کنیم! در اون زمانها چه کار باید کرد؟
این موضوع رو می تونید از طریق سوال پرسیدن از افرادی که تجربه یا آگاهی دارن حل کنید.

با تشکر از همه شما دوستان که در این گفتگو شرکت کردید.

پ.ن: این متن خلاصه ای از گفتگوی صوتی جلسه دوم است

#‏شادی‬ درونی است که زندگی معرکه بیرونی را خلق می‌کند. مهم نیست کجایی، چه کار می‌کنی، با چه کسی هستی، یا اطرافت چه می‌گذرد. تو شادی را همراه خود داری.

‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬

تمام فشارهای عصبی فقط با یک فکر منفی شروع می‌شود. فکری که بدون بررسی از آدم سر بزند، به افکاری یکی پس از دیگری منجر می‌شود، تا این‌که سروکله فشار عصبی پیدا می‌شود. معلول آن فشار عصبی و علت آن فکر منفی است.
همه چیزاز یک فکر منفی شروع می‌شود. مهم نیست که تو چه آشکار کرده‌ای. به هر حال می‌توانی آن را تغییر دهی. فقط با یک فکر مثبت کوچک و یکی دیگر و یکی دیگر.

‫#‏راز‬ ‫#‏راندا_برن‬ ‫#‏قانون_جذب‬ ‫#‏سلامتی‬ ‫#‏تندرستی‬