راز‏
راز‏

راز‏

تعریفی از کائنات:

کائنات یا فرشته الهی (بر آورده کننده خواسته انسان ها) این فرشته هم مانند آینه هر موج و افکاری چه مثبت چه منفی از ما ارتعاش بشه دریافت میکنه هم مانند آینه همان ارتعاشات را به ما بازتاب میکنه
کائنات هم مانند غول چراغ جادو عمل میکند هر ارتعاشی که از ما دریافت کند میگوید چشم سرورم فرمان بردارم
در اینجا ما کائنات را بچه غول بیشعور صدا میکنیم حالا سوال اینجاست چرا بچه غول بیشعور

توسط محمود معظمی
تا به حال از خودتان سوال کرد‌‌‌ه‌­اید که چرا همیشه دوروبرتان شلوغ است؟
افرادی که نماز می‌خوانند هیچ از خود سوال کرده­‌ا‌‌ند که چرا وقتی اقامه می‌­بندند و شروع به نماز خواندن می‌کنند، هزار فکر در سرشان می‌­آید؟ (که شکیّاتِ نماز هم از همین­جا حاصل می‌­شود). اصلِ کار چنان فراموش می­‌شود که ممکن است یادش برود چند رکعت نماز خوانده‌­است!
آیا تا به حال از خود پرسیده‌­اید چرا؟

اجازه دهید به صورت یک داستان حقیقی برایتان تعریف کنم…
من معمولاً آدمِ ساکتی هستم. سال­‌هاست که ساکتم. مگر موردی باشد یا ضرورتی وجود داشته باشد که صحبت کنم.

چون رفت‌­وآمدم در داخل شهرها معمولاً با تاکسی است؛ وقتی سوار تاکسی می‌­شوم، ساکت نشسته‌­ام و یا در مسافرت با یک جمع، من ساکت نشسته­‌ام. حتی در جایی مثل مهمانی یا گردش، ساکتم و معمولاً گوش می­‌کنم.
بعد از مدتی متوجه می‌شوم این سکوت بار سنگینی است!
ناگهان یک نفر از آن طرف داد می‌­زند:«خب، محمود آقا دیگر چه خبر؟ حالتان چطور است؟»
می­‌گویم: «ممنون، خوبم».
و دوباره سکوت حکم­‌فرما می‌­شود…
کمی بعد دوباره سوالی دیگر از من می­‌پرسند!

از خودم می­‌پرسم:
چرا این­قدر اصرار هست که سکوت را بشکنیم؟
چرا این­قدر ما از سکوت و خلوت فرار می­‌کنیم؟

توجه کرده‌­اید؟ مثلاً موسیقیِ موردِ علاقه‌­مان را درخواست می‌­کنیم، بگذارند و گوش ­کنیم. تا شروع به پخش می‌­شود، همه شروع به حرف زدن می‌­کنند! چرا؟ مگر این موسیقی را درخواست نکردیم؟ خب بنشینیم و گوش کنیم.

به تجربه دریافتم سکوت و خلوت برای انسان کارِ مشکلی است.
آدم سرِ خودش را به تلویزیون، رادیو، روزنامه، صحبت­‌کردن، تلفن‌­کردن گرم می‌­کند که خلوت و سکوت را حس نکند!
سوارِ هر ماشینی که می­شوم، چون ساکت هستم، بلافاصله راننده یا شروع به صحبت می­‌کند یا رادیو را روشن می­‌کند. از خودم می‌­پرسم: چرا؟

راستی چرا ما این­قدر از سکوت و خلوت فرار می‌­کنیم؟

یک روز به یکی از عزیزانم گفتم این را به خاطر بسپار که:
«انسان در سکوت و خلوت بزرگ می­‌شود. بزرگی و عظمتِ بشر، ناشی از تمرکز و سکوت است».
جوابِ مسائلِ ما در «سکوت» است نه در هیاهو و تماشای تلویزیون یا رادیو گوش دادن!

چرا «سکوت» را می­‌شکنیم؟
شاید دلیلش این باشد که نمی­‌خواهیم با خودمان روبه‌رو شویم.
نمی­‌خواهیم افکارمان بالا بیایند و خودشان را به ما نشان دهند! کدام افکار؟ افکاری که جزئی از من و حرفِ درونِ من هستند.

تمامِ کسانی که به عنوانِ بزرگان و پیامبران از آن‌ها نام می­‌بریم، بالاجبار یا به انتخاب خودشان مدت­‌های طولانی در سکوت بوده‌­اند. یا چوپان بوده‌­اند یا در مسیر بی­‌سروصدایی بوده‌­اند یا تشویق شده­‌اند که «سکوت» کنند و جوابِ خیلی چیزها را پیداکرده­‌اند.

مطمئن باشید آلبرت انیشتین، رابطه نسبیت را در خیابان لاله‌­زارِ تهران پیدانکرده‌­است!
حضرتِ محمد یا حضرت عیسی در شهر نیویورک، وحی نگرفته­‌اند!

می­‌خواهم به شما پیشنهادکنم که:
قدرِ «سکوت» را بدانید و تعمداً و با برنامه برای رشد و بزرگ‌­شدنِ روح و روانتان تمرینِ «سکوت» کنید و روزه‌­­ی «سکوت» بگیرید.

آموزش مرتبط: دیگران چگونه به آرزوهای خود می‌رسند؟!

تمرین:

حداقل دو تا ۱۵ دقیقه، شب قبل از این که بخوابید، رادیو و تلویزیون و صحبت‌کردن و… همه را کنار بگذارید و ۱۵ دقیقه با خودتان خلوت کنید و اجازه دهید این افکار از درونتان عبورکنید.
برای این که خوب جا بیفتد، فکرکنید کنار پنجره نشسته‌­اید و در حال تماشای عبور و مرور مردم هستید
نه قضاوت می­‌کنید، نه حکم می­‌دهید، نه می­‌گویید تندتر یا کندتر برو.
بایست کنارِ پنجره­‌ی ذهنت و به درونت نگاه کن.
بعضی فکرها نامطبوع‌­اند، برخی گناه‌­آلود، برخی شوق‌­انگیزند، برخی به آدم قدرت و انرژی می‌­دهد. در آن لحظه درگیر این موضوعات نباشید. فقط اجازه دهید افکار بیایند و بروند، و فقط ناظر باشید.
شاید کار آسانی نباشد ولی به شما پیشنهاد می­‌کنم این تمرین را انجام دهید. مطمئن باشید پس از ۲۱ روز تا ۱ ماه، تغییرات عظیمی در خودتان احساس خواهید کرد.

صبح‌ها قبل از این که از بستر بیرون بیایید. چشمتان که باز شد، خدا را شکر کنید که زند‌ه‌­اید و نفس می‌­کشید و مأمنی دارید؛ و بعد اجازه دهید افکار از ذهنتان بگذرد.

من سال­‌هاست این تمرین را انجام می‌دهم و باید بگویم تمام این برنامه­‌ و سخنرانی­‌ها و ایده‌­ها و راه‌­های زندگی‌­ام را من در این خلوت‌­ها پیداکردم. امیدوارم شما این تمرین را جدی بگرید و از پیشرفت‌­هایتان را با من در میان بگذارید.
امیدوارم که همان­طور که در ادیانِ مختلف به روزه­گرفتن توصیه می­شود(یعنی ما بر غذاخوردنمان کنترل داشته­‌باشیم و جلوی نفس‌مان را بگیریم و انضباط روحی و روانی پیدا کنیم) یک روزی هم بر ما رسم شود که روزه‌­ی سکوت بگیریم.
معروف است که گاندی هفته‌­ای یک روز(حداقل) روزه­‌ی سکوت می­‌گرفت. و در آن سکوت بود که راه­‌حل­‌ها را پیدامی­‌کرد. در آن لحظات بزرگ بود که ایشان رسالت خود را پیدا کرد.

بیایید به هم کمک کنیم که:
سکوت و لحظاتِ سکوت را که می‌­تواند لحظاتِ مرگباری به نظرِ ما برسد، به لحظاتِ امیدبخش، نجات­بخش و لحظاتی تبدیل کنیم که راهکارهای زندگی را به ما نشان دهد.

به قول حضرت حافظ:
سال­‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می­‌کرد
آن­چه خود داشت، ز بیگانه تمنا می­‌کرد

جواب و سوال در درونِ من و شماست. بیرون از خود دنبال آن ن­گردید.
پیشنهادمی­‌کنم:
سکوت را با خاموشی، با مرگ مساوی ندانیم. سکوت، مرگِ جهل است.

من شخصا ایمان دارم
که هر اتفاق مثبتی در زندگیم جاری بوده هنوز هم هست .